سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوچه کابوس

نظر

 

گیلرمو دل تورو قبلاً ما را در مسیرهای تاریکی قرار داده است، اما این عمیق ترین و تاریک ترین مسیری است که او رفته است، با اقتباس از رمانی به همین نام در سال 1946 اثر ویلیام لیندزی گرشام (که قبلاً در سال 1947 به فیلم تبدیل شد). فیلم اکشن و فیلم درام کوچه کابوس که در دوران رکود بزرگ اتفاق می‌افتد، پرده فعالیت‌های پشت صحنه یک کارناوال متحرک را کنار می‌زند و به زشتی‌هایی که اغلب از دید شرکت‌کنندگان پنهان است نگاه می‌کند. وقتی صحنه به یک شهر بزرگ تغییر می‌کند (بخش‌هایی از بوفالو و تورنتو برای فیلم‌برداری استفاده می‌شد)، دل تورو اجازه می‌دهد که روند به طور کامل به قلمرو نئو نوآر تبدیل شود، با جنایتکاران خطرناک، جنایتکاران و یک زن کشنده. نتیجه نهایی ناراحت کننده است و یادآور کاری است که هیچکاک ممکن است با این فرض انجام دهد (و بدون نگرانی در مورد کد هایس)   .

هنگامی که ما برای اولین بار استن کارلایل (بردلی کوپر) را ملاقات می کنیم، او بر روی یک pyre نظارت می کند (مشخصات مربوط به این موضوع در طول فلاش بک ها به سطح نفوذ می کند). چندی بعد، تنها و بی پول، به کارناوالی سرگردان می شود، جایی که به او پیشنهاد می شود یک کار روزانه در جمع کردن چادرها بپردازد. او به اندازه کافی کلم هوتلی (ویلم دفو) را تحت تأثیر قرار می دهد که موقعیت دائمی تری به او پیشنهاد می شود و طولی نمی کشد که او را در سبک زندگی بداخلاقی قرار می دهد و دستیار ذهن متاهل زینا (تونی کولت) و پیت (دیوید استراتهیرن) می شود. عاشقانه "دختر برقی" مولی (رونی مارا). در تمام این مدت، او شیفتگی خود را به گیک نشان می دهد - که او کیست و چگونه تبدیل به آنچه شد. اما استن جاه طلب است و پس از یادگیری ترفندهای تجارت زینا و پیت، با مالی برای کارهای بزرگتر ترک می کند.

وقتی به سراغ این زوج می‌رویم، آن‌ها در شهری دور از زندگی کارناوالی، اقدامی موفق و پرطرفدار دارند. خارج از صحنه، استن و مولی یک زوج هستند (اگرچه ظاهراً ازدواج نکرده اند). روی صحنه، او به عنوان دستیار او کار می کند و سعی می کند او را از انحراف به سمت معنویت باز دارد، جایی که او احساس می کند پول بیشتری پیدا می شود. او به مدار روانشناس لیلیت ریتر (کیت بلانشت) کشیده می‌شود و او به او پیشنهاد معامله می‌دهد - اگر او اطلاعات داخلی در مورد مشتریانش (که برخی از آنها مردان ثروتمند و قدرتمند هستند) به او ارائه دهد، او را با او درگیر می‌کند. درصد از سود او موافق است، اگرچه وقتی صحبت از ازرا گریندل (ریچارد جنکینز) به میان می‌آید، تقریباً مخالفت می‌کند، تاجر بی‌ثباتی که ثروت هنگفتی برای همراهی با شهرت خطرناک، غیراخلاقی و جیوه‌دار به دست آورده است. در نزدیک شدن به گریندل، استن فقط نشانه های دلار را می بیند و خطر آشکاری را برای سبک زندگی راحت خود نمی بیند.

اگر ضربه ای به کوچه کابوس زده شود، این است که زمان اجرا شاید 15 دقیقه بیش از حد طولانی باشد. مواقعی وجود دارد که سرعت کاهش می یابد. دل تورو هرگز در کارها عجله نمی کند. او رویکرد آهسته سوزی را انتخاب می کند که به تنش اجازه می دهد تا بجوشد و بسازد، همانطور که همیشه در مورد بهترین فیلم های هیجان انگیز فیلم نوآر وجود داشته است. قهرمان داستان، استن، یک ضدقهرمان به معنای واقعی کلمه است. قطب نما اخلاقی او اگر بتوان گفت وجود دارد کج است. زندگی سخت او را به یک بدبین تبدیل کرده است، اما احساس بیش از حد او نسبت به خطاناپذیری خود، برخی از اتفاقات بعدی داستان را پیش بینی می کند.

حس بصری دل تورو که همیشه یکی از قوی ترین نقاط او به عنوان یک فیلمساز است، در شکوفایی کامل است. سایه‌ها فراوانند و صحنه‌های کارناوال به‌ویژه حسی قوی از عذاب و ناامیدی را برمی‌انگیزد. Nightmare Alley می‌تواند در کنار Pan’s Labyrinth و The Shape of Water قرار بگیرد و کارگردان را در بهترین حالت هنری خود نشان دهد. از نظر روایی، نکات برجسته، دادن و گرفتن بین استن و لیلیت است. ما از ابتدا دو چیز را می دانیم: (1) او را دست کم می گیرد و (2) چیزی بیش از آنچه در ابتدا آشکار است برای او وجود دارد.

این اولین بار از زمان کارول است که کیت بلانشت و رونی مارا صفحه نمایش را به اشتراک می گذارند، اگرچه آنها تنها برای یک صحنه با هم هستند. از نظر قصد، شیمی زیادی بین مارا و بردلی کوپر وجود ندارد. داستان آنها یک عاشقانه معمولی و باحال است که جرقه های کمی در آن وجود دارد. از سوی دیگر، کوپر و بلانشت هیس می کنند. او نقش زن کشنده را تا آخر بازی می‌کند، و این موضوع را مبهم می‌کند که آیا او عاشق ظاهر زیبای او شده است یا صرفاً او را برای یک مکنده بازی می‌کند.

دل تورو در راه طنز یا لحظات نشاط آور برای سبک کردن حال و هوای کمی ارائه می دهد. به استثنای مولی، که قلب خوبی دارد، ما در دریایی از شرورها و افرادی با انگیزه های دوگانه هستیم. تاریکی عمیق نیست؛ در مواد نفوذ می کند. شاید «کوچه کابوس» فیلم حس خوب سال 2021 نباشد، اما تأثیری ماندگار بر جای می گذارد.