سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فیلم وسترن قدرت سگ

نظر

 

قدرتمند و کبودی در بهترین حالت خود، The Power of the Dogدر توسعه شخصیت برتری دارد - چیزی که همیشه در چرخ‌خانه کارگردان جین کمپیون وجود داشته است. با این حال، سرعت حرکت ناهموار است. فیلم دیر شروع می شود و با نتی تمام می شود که کاملا راضی کننده نیست. با این وجود، قوس داستانی کامل به یک نتیجه اجتناب‌ناپذیر می‌رسد، زیرا بازتاب سنت دیرینه‌اش از بین بردن یک قهرمان داستان با یک نقص غم‌انگیز است   .

داستان فیلم در سال 1925 مونتانا می گذرد. اگرچه حدود نیم قرن دیرتر از دوره زمانی که معمولاً برای یک وسترن در نظر گرفته شده است، بسیاری از استعارها و نقوش وجود دارند. این بیشتر شبیه اواخر قرن نوزدهم است تا دهه 20 - شهری روستایی که زمان آن را فراموش کرده است. کمپیون فیلم را در نیوزیلند فیلمبرداری کرد که منجر به کمی قطع ارتباط می شود. پس‌زمینه‌های تپه‌ای باشکوه شبیه مونتانا نیستند (زیرا اینطور نیستند) اما با این وجود چشمگیر هستند. کمپیون از مناظر منظره با تمام استادی ترنس مالیک استفاده می کند، البته بدون اینکه تمایلی به درنگ کردن طولانی مدت داشته باشد.

پ

فیلم عاشقانه قدرت سگتقریباً نیم ساعت اول خود را صرف معرفی چهار شخصیتی می کند که در مرکز داستان قرار می گیرند. فیل بربنک (بندیکت کامبربچ) دامدار دامدار اصلی است که همجنس‌گرا هراسی خود را مانند یک نشان می‌پوشد و هر کسی را که نمی‌تواند همه کارهای «مردانه» را که می‌تواند انجام دهد، تحقیر می‌کند. لازم نیست کارآگاه بفهمد که شاید احساسات هار ضد همجنس‌بازی چیزی را پنهان می‌کند – احتمالی که زمانی واقعی می‌شود که ببینیم فیل وقتی خودش در بیابان است چه می‌کند. فانتزی های هوموروتیک فیل توسط رابطه او با مربی سابق برونکو هنری تقویت شده است. هنری حدود 20 سال است که مرده است، اما فیل دستمال خود را (برای اهداف خودارضایی) و انبار مجلات مردانه پین ??آپ خود را نگه داشته است.

فیل یک برادر به نام جورج (جسی پلمونز) دارد که تنومند و معمولی است. جورج که میانسال و کمی پژمرده است (فیل اغلب از او به عنوان «فاتسو» یاد می کند، و این به معنای دوست داشتن نیست)، به طور فزاینده ای متوجه می شود که به همسری نیاز دارد. برای این موقعیت، او بیوه رز گوردون (کرستن دانست) را انتخاب می کند که با چمدان قابل توجهی می آید. این شامل یک پسر دخترانه در سن دانشگاه به نام پیتر (کودی اسمیت-مک فی) می شود که ساعت های طولانی را در اتاقش به تشریح حیوانات می گذراند تا دانش خود را در مورد زیست شناسی بهبود بخشد. جای تعجب نیست که فیل کمتر شیفته این اتحادیه است. او معتقد است که رز یک جوینده طلا است و تمایلات جنسی مبهم پیتر بسیار نزدیک به خانه است. او درگیر جنگ روانی با تازه واردان می شود تا اینکه یک چهره غیرمنتظره انجام می دهد و سعی می کند با پیتر پیوند برقرار کند. در آن زمان، جورج تا حد زیادی از تصویر محو شده است (یک تصمیم داستان سرایی عجیب) و رز یک الکلی شده است.

مانند مشهورترین فیلم کمپیون، پیانو، قدرت سگ نیز یک فیلم کند سوز است. نه عناصر و انگیزه های داستانی خود را با قاشق تغذیه می کند و نه در توسعه داستان عجله می کند. این ممکن است گاهی ناامیدکننده باشد، اما در نهایت سودی را به همراه دارد، اگرچه پایان آن کمی کم‌کم و کم‌رنگ به نظر می‌رسد. در مورد پیام - همجنس‌گرا هراسی بد است - دقیقاً آن‌قدر چالش‌برانگیز نیست که توماس ساویج رمان منبع را در سال 1967 نوشت. در آن دوران، مبارزه شخصی مانند فیل با تمایلات جنسی خود چشم‌ها را باز می‌کرد. در سال 2021، این موضوع چندان صدق نمی کند.

وقتی نوبت به اجراها می‌رسد، بیشترین انرژی را از بندیکت کامبربچ می‌گیرد که ظاهراً از این فرصت برای ابراز احساسات لذت می‌برد. کامبربچ بدون زیاده‌روی کردن، پرچ می‌کند. کریستن دانست قلب زیادی به نقش خود می بخشد، اما زمانی که آن دو در صفحه نمایش به اشتراک می گذارند، زیر سایه کامبربچ قرار می گیرد. هیچ مدرکی دال بر وجود شیمی بین او و شریک زندگی واقعی اش، جسی پلمونز وجود ندارد، اما این به احتمال زیاد از روی طراحی است. شخصیت ها متاهل هستند اما هیچ گرمی بین آنها وجود ندارد. Kodi Smit-McPhee که قبلاً به عنوان Nightcrawler از فیلم‌های X-Menشناخته می‌شد، حال و هوای وحشتناکی از "قاتل سریالی در حال تمرین" ایجاد می‌کند.

قوی‌ترین صحنه‌های «قدرت سگ» زمانی اتفاق می‌افتد که فیل درگیر نبردهای روانی با رز و پیتر می‌شود. او در حملات خود بی امان است و در یک نقطه رز را چنان شدید عذاب می دهد که او نمی تواند در یک مهمانی شام پیانو بنوازد (در نتیجه نه تنها خودش بلکه جورج را شرمنده می کند). این‌ها سکانس‌هایی هستند که کامبربچ در آن‌ها بیش از همه می‌درخشد - او یک حرامزاده واقعی است و از بازی کردن آن جنبه تا آخر لذت می‌برد. فیل «نرم‌شده» که در آخرین بازی ظاهر می‌شود چندان قانع‌کننده نیست (مخصوصاً از آنجایی که تغییر رویکرد او به پیتر - از قلدر متخاصم به دوست بالقوه - انگیزه ضعیفی دارد).

به طور کلی، احتمالاً The Power of the Dog به اندازه ای که کمپیون در نظر گرفته بود، قدرتمند یا آزاردهنده نیست، اما همچنان یک قطعه سینمای ناراحت کننده است. این همچنین یادآور این است که وسترن به اندازه کافی ژانر وسیعی است که فراتر از «کاوبوی ها و سرخپوستان» را در بر می گیرد.