یک سگ راه به خانه
چه چیزی یک «فیلم سگی» را خوب می کند؟ حتی به عنوان یکی از آن جانبازان بیش از حد مشتاق سگها که اغلب ادعا میکند سگها را به مردم ترجیح میدهد (خوب، من دارم)، کاملاً پاسخی برای این سؤال ندارم. اما من سگ های فیلمم را بیشتر دوست دارم وقتی شبیه تصور من از دوستان چهارپایم در زندگی واقعی باشند: موجوداتی فداکار، دوستانه و سرگرم کننده که در لحظه زندگی می کنند، هر کاری برای مرغ انجام می دهند و همه چیز را یک بازی می دانند. وقتی فیلمها سگها را با زینت دادن ویژگیهای انسانمانند به سگها کوتاه میفروشند، منقلب میشوم، فقط برای اینکه رشتههای قلب همنوع خودمان را بکشند .
بنابراین بر روی کاغذ، فیلم سگ ناطق چارلز مارتین اسمیت «یک سگ راه به خانه»، که در آن یک سگ سگ یک سفر دو ساله/400 مایلی کاملا غیرقابل قبول را طی میکند تا با انسانی که او را از خیابانها نجات داده است، یکی شود، کابوس اصلی من است. اما بالاخره من از سنگ ساخته نشده ام؟ کدام والد سگی دوست ندارد باور کند که سگ های گمشده ما در نهایت به هر قیمتی ما را پیدا خواهند کرد، مهم نیست چه باشد؟ و کدام یک از ما افکار سگ را تفسیر نکرده، آنها را توضیح نداده و حتی با صدای بلند به زبان نیاورده است؟ من نمی توانم تنها غریبه اینجا باشم و آخرین نفری نخواهم بود که در تیتراژ پایانی این فیلم گریه می کنم.
حتی در آن زمان و علیرغم صدای آرامبخش برایس دالاس هاوارد در نقش بلا (با بازی شلبی شایان ستایش)، من معتقدم که اگر بلا، «سگ راه به خانه» بسیار تأثیرگذارتر و تحریک آمیزتر بود (بدون از دست دادن هیچ یک از دوستانه خانوادگی جذابش). صدای صفحه نمایش داده نشده است. از این موضوع که بگذریم، فیلم اسمیت همچنان یکی از فیلمهایی است که نمیتوان بهعنوان فیلمنامهنویسان کاترین میشون و دبلیو بروس کامرون (همچنین نویسنده و نویسنده سهگانهای که شامل «هدف یک سگ» و «سفر یک سگ» است، ریشهدار نشد. ) با عشق در هر لحظه مضامین انسانی متعددی را در داستان خود میبافید.
یک موت ولگرد که توسط یک گربه (که او آن را "گربه مادر" می نامد) در حومه دنور پس از اینکه مادرش را می برند، بزرگ می شود، بلا به دست لوکاس (یونا هاوئر-کینگ) و اولیویا (الکساندرا شیپ) می افتد. دو دانش آموز مهربان مدرسه پزشکی که برای حیوانات نیازمند نیز داوطلب می شوند. همچنین تری (اشلی جاد) مادر کهنه سرباز افسرده لوکاس، غول املاک و مستغلات متنفر از حیوانات خانگی، گانتر (برایان مارکینسون) و قوانین قدیمی شهر که توسط افسر چاک (جان کاسینی) اجرا می شود، وجود دارد که برخی موت ها را منع می کند و نادانانه به آنها فکر می کند. "پیت بول" به عنوان دو کلمه کثیف. لوکاس، اولیویا و تری برای نجات بلا از یک سرنوشت دلخراش (مرا در مورد نرخ اتانازی پیت بول شروع نکنید)، او را به خانه ای موقت در نیومکزیکو می یابند که بلا از آنجا فرار می کند تا راه خود را به سوی انسان های خودش باز کند. این جاده ای خطرناک است که با خطرات تقریباً کشنده ای پوشانده شده است، اما همچنین با انسان های خوش نیت و یک بچه گربه که بلا او را «بزرگ بچه گربه» می نامد- که می تواند با بدترین CGI سال رقابت کند، زنده شده است. اما چه کسی اهمیت می دهد وقتی او ثابت می کند که یک دوست جاده ای وفادار و قابل اعتماد در کوه های کلرادو است؟
همه اینها ممکن است بیش از حد بی شرمانه و شربتی به نظر برسد، اما به اعتبار آن، «یک سگ راه به خانه» سطح چیزی را می خراشد که من، به عنوان یک پیتبول وسواس، هرگز «فیلم سگی» را ندیده بودم. این فیلم نه تنها تلاش میکند تا گستردگی غیرمنطقی اصطلاح «پیتبول» را توضیح دهد (که اساساً به اندازه برچسب زدن سگ سگ تازی به سگها عمومیت دارد) و ترس کاذبی که این حیوانات به طور معمول در معرض آن قرار میگیرند و قربانی آن میشوند را نیز توضیح میدهد. اشاره ای به ارتباط ضعیف این غیرمنطقی با نژادپرستی دارد. این ایده ای است که در مقالات مختلفی مانند "وضعیت سگ آمریکایی" تام جونود و "نژادپرستی و پیت بول آمریکایی" اثر یاسمین نیر بیان و توضیح داده شده است، که همچنین به کتاب پیت بول: نبرد بر سر یک نماد آمریکایی برونوین دیکی اشاره می کند. اولیویا می گوید: "این اساساً نژادپرستی برای سگ ها است." اما نویسندگان و فیلمسازان به دلیل توجه به آنچه که اغلب نادیده گرفته می شود، شایسته تقدیر هستند.
همانطور که گفته شد (و به اندازه شلبی دوست داشتنی است)، ای کاش بازیگران سگ در نقش بلا کمی بیشتر شبیه یک پیت بول تریر کلاسیک آمریکایی به نظر می رسید تا واقعاً نظر فیلمسازان را به خانه بیاورد - "او حتی شبیه یک گودال نیست. ” خطی که بعداً در فیلم گفته شد تقریباً هدف از نیت خوب را شکست می دهد. همچنین آرزو میکنم به زوج همجنسبازی که بلا با آنها برخورد میکند (جزئیاتی که در فیلمهای خانوادگی رایج غیرقانونی بسیار نادر است) اجازه صمیمیت طبیعیتری داشتند که یک زوج مستقیم آزادانه میتوانستند آن را نشان دهند. اما بین اعتقاد به دوستی بین گونهها، پیام غیرقابل انکار ضد شکار/محیطزیست و لحن کلی مترقی، «یک سگ راه به خانه» یک فیلم سگ خوب است که قلبش در جای درست است، درست مثل هر سگ سگ بینامی صرف نظر از نژادش.