Alpha
آلفا داستان اصلی «پسر و سگش» شماست، با این تفاوت که این بار سگ یک گرگ است و داستان بیست و هزار سال پیش اتفاق میافتد. این به عنوان یک فیلم در مورد "منشا بهترین دوست انسان" به بازار عرضه شده است، اما اگر از من بپرسید، این تبلیغی است که برای مقصر دانستن شما برای خرید یک گرگ برای بچه هایتان طراحی شده است. آنها نیز پس از دیدن «آلفا» یکی می خواهند. در واقع فیلمسازان باید این فیلم را «PUH-PEEEEEEE!!!» میگفتند. از آنجا که با قضاوت بر اساس صدای فریاد و آه تماشاگران در نمایش سه بعدی IMAX من، مردم بسیار مشتاق بودند که احساسات گرم و مبهم سگ اهلی خود را به حیوان وحشی منتقل کنند که بدون فکر کردن آنها را بخورد.
اما بیایید دستی که در اینجا به ما داده می شود را بازی کنیم. پسری، Keda (Kodi Smit-McPhee) برای اولین بار در حال شکار گاومیش کوهان دار با قبیله خود دیده می شود. او پسر تاو (یوهانس هاوکور یوهانسون)، «آلفا» قومش است. از Keda انتظار بزرگی می رود، با این حال او یک پسر حساس است که با کشتن حیوانات مشکل دارد. "زندگی برای قوی هاست!" پدرش بعد از اینکه کدا نتوانست یک حیوان زخمی را تمام کند، سخنرانی می کند. "شما باید آن را به دست آورید!" در طول شکار، که اولین مورد از بسیاری از مجموعههایی است که به خوبی صحنهسازی شده و از نظر بصری دستگیر میشود، تردید Keda به او اجازه میدهد تا طعمهاش را به دست آورد. نتیجه باعث میشود که او بر فراز صخرهای شیبدار سقوط کند.
با سقوط Keda، "آلفا" ناگهان به یک هفته قبل فلاش می زند. فرض می کنیم سقوط Keda بخشی از اوج است، اما در واقع این کاتالیزور است که داستان را به حرکت در می آورد. در یک لحظه آرام در طول فلش بک، تاو به Keda در مورد گرگ آلفا می گوید، حیوانی که گله را رهبری می کند و گرگ های دیگر به او معطل می شوند. ما همچنین برخی از آداب و رسوم قبیله را یاد می گیریم که بعداً به قطعات مهمی از مختصر تبدیل می شوند. کارگردان آلبرت هیوز و ویراستارش ساندرا گرانوفسکی از مجموعهای زیبا از برشهای سریع از سکانس شکار آغازین استفاده میکنند تا ما را به غوطهور شدن به ظاهر مرگبار Keda بازگردانند.
طاقچه کنار صخره ای که Keda در آن فرود می آید برای تاو بسیار دور است، بنابراین او چاره ای جز عزاداری برای پسرش ندارد و ادامه می دهد. در واقع، وضعیت Keda ناامیدکننده به نظر میرسد - تلاش برای صعود به هر جهت به معنای مرگ تقریباً حتمی است - اما فیلمنامهنویس دانیله سباستین ویدنهاوپت راهی برای خروج از آن پیدا میکند که هم به طرز شادمانی غیرقابل پیشبینی و هم کاملاً مضحک است. صحنههای بیشتری از این دست در «آلفا» وجود دارد، لحظاتی که ایمان و تعلیق ناباوری تنها چیزهایی هستند که شما را از پیش میبرند، اما قدمها به اندازهای سریع است که قبل از اینکه خطر بعدی متوجه قهرمانان ما شود، از تفکر بیش از حد جلوگیری میکند.
ناتوانی Keda در کشتن برای گرگ این داستان خوب است. در حین آتل زدن جراحت وحشتناک ناشی از ماجراجویی در صخره، Keda توسط گرگهایی شکار میشود که طعمههای زخمی را بهویژه خوشمزه میدانند. گرگ آلفای گله پس از مجروح شدن کیدا، مرده رها میشود و به جای اینکه از سر انتقام جویی اقدام کند، تصمیم میگیرد تا از گرگ پرستاری کند و سلامتی خود را به دست آورد. نامش را آلفا گذاشته است. به آرامی، این دو شروع به اعتماد به یکدیگر می کنند. Keda بیشتر شبیه یک گرگ آلفا می شود و آلفا به یک لوپین رین-تین-تین تبدیل می شود.
حسی خوشایند و قدیمی در «آلفا» وجود دارد. این فیلم مانند یکی از آن فیلم های Disneynature با لبه های تیزتر، کمی کثیف تر و فقدان کامل زبان انگلیسی بازی می کند. درست است، سونی از شما مخفی می کند که این فیلم زیرنویس است، که نه تنها نابهنجار است، بلکه به زیرنویس توهین آمیز است. زبانی که Keda و قبیله اش به آن صحبت می کنند از این جهت جالب است که گاهی اوقات به نظر نمی رسد با ترجمه مطابقت داشته باشد. در یک نقطه، یک شخصیت واقعاً پرشور و الهام گرفته به نظر می رسد و برای مدت طولانی صحبت می کند. نتیجه سه کلمه زیرنویس است. با این حال، این اعتبار مدیون فیلمسازان است که به زمانی قبل از صحبت به زبان انگلیسی وفادار ماندند.
بهترین ویژگی Alpha تصاویر آن است که در IMAX کاملاً خیره کننده است. هیوز، فیلمبردارش مارتین گشلاخت و تیم جلوههای بصری دنیایی را خلق میکنند که به همان اندازه زیبا و خطرناک است و اغلب شخصیتها را در مرکز یک چشمانداز وسیع و تقریباً بیپایان قاب میکنند. آب اینجا به طور طبیعی آبی است، آسمان پر از ستاره است و زمین نابخشودنی است، چه پوشیده از شن های صحرا یا یخ های وحشیانه. شدیدترین صحنه فیلم، کدا را نشان میدهد که زیر یک دریاچه یخ زده به دام افتاده است و با عصبانیت در حال شنا کردن است در حالی که آلفا او را از بالا دنبال میکند. عظمتی در تصاویر این سکانس وجود دارد که نفس گیر است. پس از انتشار عمومی، این می تواند برای همیشه در موزه ها پخش شود.
اسمیت مک فی در اینجا عملکرد خوبی ارائه می دهد و تکامل شخصیت خود را بدون دیالوگ زیاد نشان می دهد. او با هر چیزی که آلفا را بازی می کند، رابطه واقعی دارد. (آیا گرگ زنده است، یا Memorex است، منظورم CGI است؟) بچه های بالای هشت سال از این فیلم محروم خواهند شد، و همین طور والدینشان، زیرا «آلفا» یک فیلم ماجراجویی معتبر با جریانی از احساسات کمی بد است. . برای دوستداران سگ بهتر از مردم گربه بازی خواهد کرد. این داستان یک پسر بتا است که یاد می گیرد یک گرگ آلفا باشد و یک گرگ آلفا که تبدیل به حیوان خانگی تحت فرمان او می شود. این یک داستان جذاب است، مطمئنا. مگر اینکه گرگ باشی