Mile 22
این روزها، هرگز خوب نیست که بخشی از یک نخبه باشید. مگر اینکه یک عضو نخبه از یک تیم زبده از ماموران اطلاعاتی و قاتلان آموزش دیده باشد که تحت رادار نظارت رسمی کار می کنند تا از حیاتی ترین یادایای ما محافظت کنند. پس خوب است !
مارک والبرگ نقش چنین روحی را بازی می کند، یکی از جیمز «جیمی» سیلوا، در «مایل 22»، فیلمی که بار دیگر والبرگ را با کارگردان پیتر برگ همبازی می شود. آقایان والبرگ و برگ با هم فیلمهای جهنمی ساختهاند که همه آنها تاکنون بر اساس داستانهای واقعی ساخته شدهاند: «بازمانده تنها»، «افق آبهای عمیق»، «روز میهن پرستان». «مایل 22» نوشته لیا کارپنتر از داستانی که با گراهام رولند ساخته است، یک اثر کاملاً تخیلی است، اما اگر فکر میکنید چیزی برای گفتن در مورد اینجا و اکنون که ما در آن زندگی میکنیم، ندارد. ... خوب، پیچیده است. یه جورایی هم گنگ شاید ارزش وارد شدن به این همه چیز را نداشته باشد.
فیلم با صحنهای در یک راهروی حومه شهر شروع میشود که پیچیدگی خدمه جیمی را نشان میدهد. او با یک تفنگ تک تیرانداز در حیاط خلوت است، در حالی که همکارانش جلوی درب یک خانه خوش ذوق استعماری وانمود می کنند که گم شده اند. در داخل خانه یکسری روس وجود دارد که هیچ خوب نیست. آنها و ما این را می دانیم زیرا یک خدمه از راه دور به سرپرستی جان مالکوویچ به عنوان "مادر" (ماموران روی زمین "کودک 1"، "فرزند 2" و غیره نامیده می شوند) خانه را با هواپیماهای بدون سرنشین تحت نظر دارند. آنها همچنین جیمی و شرایط حیاتی خدمه را زیر نظر گرفته اند. نرم. با این حال، عملیات کاملاً مطابق برنامه پیش نمی رود. مقداری مواد بمب کثیف گم شده وجود دارد که آنها بازیابی نمی کنند، و دارایی مشکوک جوانی که جیمی قیمت نهایی را از آنها می گیرد. هوم
یک سکانس اعتباری شخصیت والبرگ را به عنوان نوعی جک رایان در سرعت تثبیت می کند. او یک کودک اعجوبه بود! با مسائل خشم! که خانواده اش را در جوانی از دست داد! ماموریت سیا او در واقع پوشش اوست و هر بار که با مالکوویچ و شرکت کار می کند باید از آژانس استعفا دهد! صحنههای بعدی نشان میدهد که او فحشهای زیادی میدهد، و همچنین نزدیکترین همکارش آلیس (لورن کوهان)، که بیشتر فحاشیهای او را برای شوهر سابقش لوک (با بازی برگ در یک صحنهی آرام) حفظ میکند. جیمی زمانی که بر روی ماموریت متمرکز می شود به طور فعال ناخوشایند است. رپهای او در زیردستها نشان میدهد که هم مثل روباه دیوانه است و هم مثل یک موش بیرون خانه. در ادامه مواد بمب کثیف، جیمی و آلیس بات با یک منبع آسیای جنوب شرقی که محل این موارد را دارد میروند، اما تا زمانی که در هواپیما به آمریکا نرود، جایی که میخواهد پناهنده شود، آن را رها نمیکنند.
این عنوان به تعداد مایل ها بین سفارت ایالات متحده و فرودگاهی که هواپیما از آنجا حرکت می کند، اشاره دارد. دولت فاسد محلی تمام تلاش خود را انجام می دهد تا جیمی، آلیس و خدمه آنها را از گرفتن منبع، لی نور، در آن هواپیما باز دارد.
نقش نور را ایکو اویس، ستاره اکشن اندونزیایی ایفا می کند که بیشتر به خاطر لگد زدن و مشت زدنش در فیلم های «حمله» شهرت دارد. او همچنین در «جنگ ستارگان: اپیزود هفتم - نیرو برمیخیزد» حضور داشت. بنابراین بدیهی است که او میتواند کارهای اکشن زیادی را در اینجا انجام دهد، و این قابل توجه است. مبارزه با دو پزشک قلابی که می خواهند او را در حالی که دستبند به تخت بیمارستان بسته است ترور کنند، از این دست. در مدت زمان کوتاه فیلم، میزان رونق بسیار رضایت بخشی وجود دارد - این کوتاه ترین تصویر در اثر برگ/والبرگ با 95 دقیقه است.
این اکشن با نماهایی از والبرگ در کت و شلوار و کراوات، صحبت در یک اتاق کنفرانس، صحبت در مورد "هرج و مرج" و اینکه چگونه هیچ یک از شما نمی دانید کلمه "تبانی" واقعاً به چه معناست، تداخل دارد. به نظر می رسد پس از انجام این ماموریت، جیمی تصمیم گرفت تا با ویدیوهای یوتیوب جردن پیترسون رقابت کند. نه، این نیست.
این صحنهها او هستند که او در مورد مأموریتی که میبینیم پیش روی ما اجرا میشود، توضیحاتی درباره چهرههای سایهدار شاید دولت عمیق یا شاید نه ارائه میدهد. یکی دیگر از مواردی است که طبق برنامه پیش نمی رود و تعداد زیادی اجساد و مهمات باقی مانده است. فیلم یک جریان پنهان سیاسی خاص دارد. این ماموریتهای مخفی بسیار حرفهای است، اما فقط به این دلیل که با ایدئولوژی افراد بدی در بیرون وجود دارند که میخواهند کارهای بدی برای ما انجام دهند، موافق است. هنگامی که «مادر» و خدمهاش تجهیزات فناوری پیشرفته خود را در یک مأموریت راهاندازی کردند، عروسکهای سرگردان روسای جمهور ایالات متحده در گذشته و حال را میچینند. یکی که کلاه بیسبال «آمریکا را دوباره عالی بسازید» در کنار یکی از اوباما قرار داده شده است، و عکس این دو نفر با هم مانند جرات گستاخانه ای از برگ و والبرگ است. همچنین جالب این است که مالکوویچ مجبور می شود یک نقل قول قدیمی H.L. Mencken را در مورد برافراشتن پرچم سیاه و بریدن گلو، که شعار وبلاگ نویس معروف راستگرای مستعار نیز هست، به زبان بیاورد. و من فکر نمی کنم برگ یا والبرگ خوانندگان بزرگ H.L. Mencken باشند.
بنابراین، این فیلم اغلب برای من شبیه «دستکش» است که توسط یک ربات خبری Breitbart بازنویسی شده است. حالا من نمی گویم این چیز بدی است. اما اگر من بودم چه؟ حدس می زنم در نظرات در مورد آن بشنوم. که من فقط یک پاسخ به آن دارم: به ارتش بپیوندید.