سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جاده یخی

نظر

 

اگر از سریال واقعیت «کامیون‌داران جاده یخی» لذت می‌بردید اما فکر می‌کردید که می‌تواند از تیراندازی دیوانه‌وار، خرابکاری‌های مکانیکی، و بهمن‌های عمدی برای افزایش درجه سختی استفاده کند، خوش شانس هستید. اکنون «جاده یخی» وجود دارد، اما یک اکشن کاملاً متوسط ??لیام نیسون است که آنقدرها که شرح بالا به نظر می‌رسد هیجان‌انگیز نیست   .

شاید مثل من بپرسید: «دو فیلم لیام نیسون در کمتر از شش ماه؟ در این اقتصاد؟» بله، ستاره گریزلد واقعاً بعد از "The Marksman" ژانویه بازگشته است. هر دوی آنها از او می‌خواهند که مجموعه مهارت‌های خاص خود را برای نجات افراد در معرض خطر و شکست دادن افراد بد خلق کند، اما این مهارت‌ها دیگر آنقدر پیچیده یا پیچیده نیستند، و هیچ‌یک از فیلم‌ها به هیجانات درونی «ربوده شده 3» یانزدیک نمی‌شوند. خاکستری.”

مدت زیادی از اوج گرفتن لیام نیسونینگ می گذرد، و در این مرحله، حضور خشن و تحسین برانگیز او تنها می تواند به تماشای فیلم کمک زیادی کند. «جاده یخی» علیرغم خطرات بسیار، چه طبیعی و چه انسانی، به طرز شگفت آوری کسل کننده است. با توجه به موقعیت و مخاطرات، قطعا آنطور که باید دیوانه کننده نیست. و در حالی که جاناتان هنسلی، نویسنده/کارگردان، لحن پیشگویی را با مناظر چشمگیر و عریض از فضاهای برفی و نابخشودنی ایجاد می کند، سکانس های اکشن او استثنایی باقی می مانند.

Hensleigh با انفجاری در یک معدن الماس دورافتاده در منیتوبا در شمال کانادا شروع می‌شود که حدود دوجین مرد را در داخل آن به دام می‌اندازد. در حالی که آنها در مورد سطح متان بحث می کنند و پیام هایی را بر روی لوله ها به جهان خارج می رسانند، تجهیزاتی که آنها را آزاد می کند به آرامی در مسیر آنها قرار می گیرد. مایک مک‌کان نیسون بخشی از یک کاروان سه کامیون است که باید از جاده‌های یخی خائنانه عبور کند - مسیرهای شخم زده شده در دریاچه‌های یخ زده عظیم - تا به مقصد نهایی خود برسند. در صندلی مسافر، برادر کوچکتر مایک، گورتی (مارکوس توماس)، مکانیک و جانباز جنگ عراق است که از PTSD و آفازی رنج می برد. همچنین جیم گلدنرود از لورنس فیشبرن، کامیون دار قدیمی که این مأموریت را سازماندهی کرده بود، و تانتوی آمبر میدتاندر، یک زن بومی دردسرساز که یک راننده جسور نیز هست، همراه هستند. (به طور تصادفی، برادرش در میان مردانی است که در معدن گیر افتاده اند، بنابراین این بار، شخصی است.) یک کارشناس شرکتی ساده لوح شهر که ممکن است قصد شیطانی داشته باشد (بنجامین واکر، تنها کسی که این مطالب فیلم B را برای چیست.

تانتو به طور مفید عمل متعادل کننده دشواری را ارائه می دهد که کامیون داران باید در تلاش برای عبور از این مسیر خطرناک - در ماه آوریل، در تمام ماه ها انجام دهند. آنها نمی توانند خیلی آهسته یا خیلی سریع پیش بروند زیرا وسایل سنگین خود را حمل می کنند. آنها باید مراقب امواج فشار پیش روی خود و شکاف های پشت سر خود باشند، موانعی که چند لحظه مشروع را در اینجا ایجاد می کنند. اما در حالی که این نمایش بسیار مهم است، اغلب شخصیت‌ها در «جاده یخی» به یکدیگر می‌ایستند و چیزهایی را برای یکدیگر توضیح می‌دهند. و با این حال، آنها به سختی توسعه یافته و غیر جذاب باقی می مانند. مایک فریاد می زند "الاغ ایرلندی مرا ببوس!" برای دکتری که سعی می کند برای برادرش مواد افیونی تجویز کند، یک امر مسلم است، نه یک مکاشفه. Hensleigh بین رانندگان و معدنچیان به عقب و جلو می‌چرخد، اما افرادی که قرار است در حین نفس کشیدن به آنها اهمیت بدهیم، اساساً قابل تعویض هستند، و تشخیص اینکه چه کسی کیست، دشوار است، زیرا آنجا تاریک است.

هرچه در این ماجراجویی سخت پیش بیاید، نیسون همان مرد اخموی مستقیم باقی می ماند. او فرصت‌های کمی برای نشان دادن هر نوع کاریزما یا تهدید فراهم می‌کند، اگرچه تا پایان ممکن است مشت‌هایی را به زمین بزند. و در حالی که می‌دانیم کار برای شخصیت او کمیاب است، زیرا او درگیر چالش‌های مراقبت از برادرش شده است، تصور اینکه چگونه او در وهله اول به این شغل بالقوه مرگبار و دردناک پایان داد، سخت است.

و در جایی، در میان ترکیدن گلوله‌ها و نمره کلی اصرار، پیامی درباره حرص و آز شرکت‌ها و بهره‌برداری از سرزمین بومی وجود دارد. اما احتمالاً می خواهید به کامیون سواری ادامه دهید.