دست پرورده گرگ ها
پرورش شده توسط گرگها نوعی پروژه علمی تخیلی است که تنها به خاطر جاهطلبیاش سزاوار احترام است - هر آنچه از آن احساس میکنید، باید تعهد کامل آن را به نسبتهای کتاب مقدسی آن، و روشی که از اندرویدها و قاتلانش استفاده میکند تحسین کنید. برای گفتن داستانی در مورد ایمان و فرزندپروری ریدلی اسکات دو قسمت اول سریال را کارگردانی کرد و استفاده از نام او به عنوان بخشی از بازاریابی یک حرکت منصفانه است (حتی اگر توسط آرون گوزیکوفسکی، نویسنده «زندانیها» ساخته شده باشد). داستانهای اکتشافی و بیرونی، مانند قرار گرفتن در «پرومته» اسکات برای اولین بار. و مانند آن فیلم، «پرورش شده توسط گرگها» میتواند الهامبخش گفتوگوهای زیادی باشد، و به همین ترتیب میتواند الهام بخش مردم برای نوشتن آن باشد .
صحنه سریال دنیایی جنگ زده در آینده است که بین آتئیست ها و گروهی از مردم به نام میترائیک که به موجودی به نام سول اعتقاد دارند تقسیم شده است. علاوه بر این، این دنیایی است که در آن اندرویدها وجود دارند که توسط انسان ها برای ایجاد و تخریب مختلف استفاده می شود. در بخشهایی از فلاشبکهای ارائهشده، زمین توسط یک جنگ ویرانگر که با استفاده از اندرویدها بدتر شده است، نابود شده است، افرادی که در اطراف شهرهای منفجر شده در حالتهایی شبیه به مسیح شناور هستند و فریاد میزنند که اشیا و همچنین مردم را منفجر میکند. در همین حال، میترایی ها مانند جنگجویان صلیبی در بالشتک های لاکروس هستند، با نمادی از خورشید که نشان دهنده سول است.
اما ابتدا با مادر (آماندا کولین) و پدر (ابوبکر سلیم) آندرویدهای رواقی شروع میشود و تلاش میکنند تا عدن جدیدی را در سیاره دوردست Kepler-22B بسازند، که با بزرگ کردن شش نوزاد انسان آغاز میشود. در طول 12 سال، تنها یک کودک زنده می ماند (کمپیون وینتا مک گراث)، که باعث می شود آن دو ارزش خود را به عنوان والدین زیر سوال ببرند. به عنوان سرسخت تر و مرگبارتر از این زوج، مادر پس از آن به یک کشتی میترایی در فضا می رود تا بر خلاف منافع خود فرزندان، برای نسخه عدن خود، فرزندان بیشتری ببرد. مادر یک آتئیست است و بچه ها که شخصیت های خاص خود را دارند که در صحنه های گروهی مختلف در این سیاره متروک ظاهر می شوند، معتقدان مومن به روح هستند.
در همین حال، جنگجوی به نام مارکوس وجود دارد، شخصیتی با داستانی وحشی که نشان میدهد سریال چقدر میتواند پیچیده باشد، البته اگر پیچیده نباشد. در طی نبردی عظیم در بوستون، ملحدان مارکوس (تراویس فیمل) و همسرش سو (نیام الگار) به زمین بازگشتند تا بتوانند از کشتی فرار کنند. آنها بعداً متوجه نمی شوند که تصاحب این هویت ها اکنون به این معنی است که آنها پسری به نام پل (فلیکس جیمیسون) دارند. در طول یک خواب عمیق در طول حمل و نقل کشتی، که در آن ذهن همه می تواند در حالی که بدن آنها خواب است، آویزان شود، مارکوس و سو به پل نزدیک می شوند. هنگامی که پسر توسط مادر برده می شود، مارکوس و سو نقشه می کشند تا گروهی از جست و جوگران بسیار معتقد میترایی را در Kepler-22B دستکاری کنند تا پل را پس بگیرند. در تمام مدت، پسر نمی داند که اینها والدین واقعی او نیستند.
همانطور که ممکن است حدس بزنید در این داستان چیزهای زیادی در جریان است. این سریالی است که از بیننده چیزهای زیادی میخواهد، تا حدی به این دلیل که داستانهای موازی آن در مورد فرزندپروری احساس میکنند که بخشی از یک پیش درآمد بزرگ برای دو قسمت اول هستند. نمایش به طور کلی واقعاً با قسمت سوم شروع به کلیک کردن نمی کند (سه قسمت اول سریال در تاریخ اولین نمایش در 3 سپتامبر منتشر می شود). "Raised by Wolves" با وجود تمام جهان سازی هایی که انجام می دهد، و روشی که با شخصیت سازی اندرویدی سر و کار دارد، تلاش می کند تا شما را به طور کامل جذب کند، جدای از اینکه شما را با ایده خشک و هولناک خود از آینده آشنا کند.
این مشکل اصلی دیگری است که گریبان «Raised by Wolves» را گرفته است - میتوانید تمام ایدههای بزرگی را که در سریال آشکار میشوند، بهویژه هر چیزی که مربوط به ایمان است، ببینید، و اینکه کاشتن بذر شک در ذهن یک نفر میتواند بسیار قدرتمند باشد. اما کاوش فکری این داستان، که در برابر پس زمینه ای تیره و تار که به راحتی می توان آن را علمی تخیلی هاردکور نامید، آشکار می شود، فوق العاده سرد است. سعی میکند با اجراهایش احساسی باشد، بهویژه وقتی کالی و سلیم اجرای خط صاف را با حساسیت ترکیب میکنند و در صحنههای سفت، نگرانیهای خود را درباره والدین بیان میکنند. اما پس از آن دو انسان، مارکوس و سو وجود دارند، و داستان آنها حتی از نظر احساسی کمتر درگیر است. «پرورش شده توسط گرگها» بیشتر شبیه خواندن فهرستی از مضامین آن است به جای اینکه حسی برای شخصیتهایی که آنها را اجرا میکنند.
قسمتهای بعدی (و خبری از اسپویل نخواهد بود) نشان میدهد که توطئهای قوی برای این داستان در پیش است، حتی اگر کاملاً مطمئن نباشید که پایان آن به کجا میرسد. من نمیخواهم فیلمی مانند «پرومته» ریدلی اسکات را فقط در نیمه راه تماشا کنم، و این در مورد این سریال است که در قسمتهای چهارم و پنجم وعدههای بزرگتری میدهد (فقط شش قسمت برای مطبوعات ارائه شد). پیشینه ای با Mother وجود دارد که ممکن است بهترین فلش بک سریال باشد تا کنون، و با این حال، هیچ حسی وجود ندارد که خارج از طرح داستان به چیزی افشاگرانه منجر شود.
با تماشای «پرورش شده توسط گرگها»، احساس یک گواهی میکنیدسپاسگزاریم از اینکه هنوز کسی می تواند پروژه های علمی تخیلی مانند این بسازد، از اینکه خلاقان می توانند در حالی که موضوعات مدرن را به ما منعکس می کنند افکار ما را در مورد آینده سرهم کنند. حتی اگر بیشتر در مورد اینکه آیا همه اینها کار میکند یا بهتر بگوییم، شما را در سطح احساسی قرار میدهد یا خیر، مطمئن باشید که تصاویر علمی تخیلی معمولی را در اختیار شما قرار نخواهد داد. «پرورش شده توسط گرگها» در قطبیترین حالت علمی تخیلی اصلی است و به نظر میرسد که این عامل حتی دلیل وجود آن باشد.