ددوود
دد وود: فیلم، پروژهای که در دهه گذشته شایعه شده بود و به آن امید میرفت، سرانجام این جمعه، 31 می، در میان افشاگریهایی مبنی بر اینکه دیوید میلچ، خالق آن از بیماری آلزایمر رنج میبرد، وارد ایستگاه میشود. حتی اگر کسی از وضعیت غم انگیز سازنده فیلم آگاه نبود، در هر فریم از «دودوود» یک حس کوبنده غیرمنتظره وجود دارد، اما معجزه این تولید این است که چگونه میلچ و همراهانش ماهرانه از دستکاری عاطفی اجتناب می کنند و به یک نماد نمادین نزدیک می شوند. نمایش تلویزیونی. این فیلم که در خور یکی از پیچیدهترین برنامههای تلویزیونی تمام دوران است، 110 دقیقه فیلمسازی غنی است که به طرفداران پاداش میدهد بدون اینکه آنها را آزار دهد. این محصول کسی است که از زمان پخش سریال در سال 2006 با این شخصیتها زندگی میکند. شما این احساس را دارید که او از همه چیزهایی که از آن زمان برای آنها اتفاق افتاده است میداند، و ما اکنون به زندگی آنها میپردازیم که گویی آنها دارند. در حالی که ما نبودیم ادامه داد. به همان اندازه که طرفداران پیش از این به شدت خواهان فصل یا فیلم دیگری بودند، چیزی بسیار عالی و زیبا در نحوه اکران این فیلم وجود دارد که تقریباً باعث می شود احساس کند که این اتفاق نمی توانست به شکل دیگری رخ دهد .
این سال 1889 است، یک دهه پس از اکشن فصل سوم سریال Deadwood. داکوتای جنوبی در حال تبدیل شدن به یک ایالت است، که به معنای دیدار سناتور شرور جورج هرست (جرالد مکرینی) از ددوود است که در پایان فصل سوم پس از ایجاد ویرانی و مرگ، از افق عبور کرد. او یک بار دیگر به دنبال گسترش امپراتوری خود است، سعی می کند زمین های متعلق به چارلی اوتر (دیتون کالی) را تصاحب کند، و به خصوص از اینکه متوجه می شود مهاجمش تریکسی (پائولا مالکومسون) هنوز نفس می کشد، شگفت زده می شود. (مرگ او در پایان سریال برای ارضای تقاضای عدالت او جعلی بود.)
در همین حال، ما با اکثر چهرههای آشنای «ددوود» ارتباط برقرار میکنیم. بدون اسپویلرهای زیاد، کاراکترها آنقدرها هم از جایی که ما آنها را رها کرده ایم دور نیستند و با این حال قطعاً حسی از زمان سپری شده است. میلچ در مورد اینکه سن لزوماً معادل خرد، درک یا تغییر شدید نیست، بسیار باهوش است. زمان می تواند برخی از ضدیت ها را آرام کند، اما می تواند برخی دیگر را سخت کند و احساسات و رنجش ها را عمیق تر کند. وقتی آلما گرت (مولی پارکر) به ددوود برمیگردد و با ست بولاک (تیموتی اولیفانت) برخورد میکند، هم احساس میشود که قبلا داشتهاند و هم اینکه از هم جدا شدهاند. هر دو می توانند درست باشند. تصویری از یک خانواده بولاک محتوا - آنا گان به عنوان مارتا بازمیگردد و بچههای بیشتری وجود دارد - و دیدن سوفیای بزرگشده با آلما این خانه را هدایت میکند. و با این حال، میلچ در فلاش بک ها به ما یادآوری می کند که این دو زمانی برای یکدیگر چه معنایی داشتند، و به ما نشان می دهد که چگونه رویدادها می توانند ما را شکل دهند اما همیشه ما را به دام نمی اندازند. ست و آلما ادامه دادند، اما رابطه آنها شکل گرفت. همانطور که اتفاقاتی که در آخرین باری که هرست در شهر بود رخ داد.
تک تک بازیگران به شخصیتهایی که کارشان را شروع کردهاند باز میگردند، طوری که انگار هرگز آن را ترک نکردهاند. همه ما دنبالهها یا ریبوتهایی با تاخیر طولانی را دیدهایم که در آنها به گذر زمان به سختی اشاره میشود و اگر چنین باشد، قطعا باور کردنی نیست. سه فصل «دد وود» یکی از با استعدادترین گروههای تاریخ تلویزیون را به ما داد و شگفتانگیز است که زمان از پایان فصل سوم تا کنون چقدر گذشته است. به نظر می رسد بولاک بیشتر زمینگیر شده است، سول و تریکسی در آستانه بچه دار شدن هستند، کوکران چهره فردی را دارد که یک دهه درام را دیده است، جوانی به مبارزه با شیاطین احساسی خود ادامه می دهد - آنها آشنا هستند و با این حال جاذبه زمان را با خود به ارمغان می آورند. آنها عادت های قدیمی را تکرار می کنند بدون اینکه احساس کنند در دهه گذشته اصلاً تغییر نکرده اند یا پیر نشده اند.
«دد وود» همیشه نمایشی بود که از نظر بصری دست کم گرفته شده بود، اما کارگردانی و فیلمبرداری فیلم دارای لطفی است که متراکم تر و شاعرانه تر از برنامه به نظر می رسد. از نمای ابتدایی قطاری که از یک تونل بیرون میآید، فیلم زیباییشناسی سینمایی غیرمنتظرهای دارد. صحنه های متعددی از نور خورشید در چهره این شخصیت ها وجود دارد. تقریباً انگار میلچ و کارگردان دنیل میناهان میخواستند قبل از ترک آن برای همیشه، چیزی باشکوه در مورد این شهر کوچک ثبت کنند. برخی از بهترین تصاویر در کل قوس نمایش در اینجا در این فیلم هستند.
همه اینها و ما به سختی از Al Swearengen نام برده ایم؟!؟! من فقط می گویم که مالک نمایشگاه Gem Saloon توسط ایان مک شین آن چیزی که طرفداران آرک ممکن است انتظار داشته باشند را دریافت نمی کند. این ضدقهرمان نمادین تقریباً مانند یک ایستاده برای میلچ است، زیرا فیلم با تشخیص بدی از داک کوکران (براد دوریف) شروع می شود که عملاً شاهزاده ناسزا را به حاشیه می برد. جالب است که میلچ تصمیم گرفت رک ترین و تهاجمی ترین شخصیت خود را بیشتر به یک شخصیت مکمل در فیلم تبدیل کند (که به این معنی نیست که مک شین در اینجا شگفت انگیز نیست ... او است)، کسی که با او اکشن شخصیت های اطرافش را تماشا می کند. یک حس خیره کننده از نهایی بودن و با این حال، «دد وود: فیلم» هرگز آنقدر که به راحتی میتوانست باشد، نیست. اما انتظار خوش بینی خروس را هم نداشته باشید. مردان خوب می میرند مردان بد پیشرفت می کنند. زندگی همینه چه احساس شگفت انگیزی در مورد "دد وود: فیلم" دارداین است که چقدر انسانیت راحت در بین این دو افراط را به تصویر می کشد. به نظر می رسد محصول خالقی است که کاملاً درک می کند که این آخرین ساخته او است، اما حتی او حاضر نیست با یک یادداشت آسان به پایان برسد. بسته شدن بدون احساسات ممکن است وجود داشته باشد. گاهی اوقات با بهبودی خونریزی متوقف می شود. و گاهی وقتی می میریم خونریزیمان قطع می شود.