کبرا کای
کبرا کای نه تنها به این دلیل که همه «کودک کاراته» را دوست دارند، بلکه به این دلیل که این سریال تعادلی بین سرگرمی های نوستالژیک آسان و توطئه دراماتیک عالی پیدا کرده است، به یک اثر محبوب در فرهنگ پاپ تبدیل شده است. در حال حاضر در فصل سوم خود، و هنوز هم با تمام جزئیات از "بچه کاراته" وسواس، این سریال دارای جذابیت خود است و در عین حال انسانیت را در متن اصلی و مبارزانش نشان می دهد. "کبرا کای" ممکن است یک خروجی برای کاراته باشد، اما نوستالژی نبرد فعال در این مجموعه است، در حالی که دانشآموزان و معلمان به طور یکسان با آسیبها و اشتباهات گذشته خود درگیر هستند. در فصل سوم نسبتا کندتر اما بسیار پرارزش، سریال ثابت میکند که خدمات طرفداران نباید یک مفهوم کاملاً بدبینانه باشد - آنچه را که از «کبرا کای» میخواهید به شما میدهد، تا حدی به این دلیل که همچنان نحوه مشاهده کل را به چالش میکشد. داستان .
نوشته «کبرا کای» از اصول روشهای دفاع شخصی آقای میاگی پیروی میکند، زیرا علیرغم نمایشی درباره کاراته، به نزاعهایش پاداش نمیدهد. دعواهای بزرگ منجر به عواقب، درد و ضربه می شود. همه اینها مربوط به جایی است که فصل سوم شروع می شود، بعد از بازی رویال بتل رویال در دبیرستان که همه را در وضعیت بدتر از قبل قرار داد. در کنار میاگی-دو، دوجو توسط قهرمان اصلی «کاراته کید» دانیل لاروسو (رالف ماکیو): دخترش سم (مری موزر) از این رویداد آسیب دیده است و از حمله دیگری از سوی محافظهکاران میترسد (پیتون لیست) ) یکی از اعضای دوجوی کبرا کای که توسط دشمن دانیل، جانی لارنس (ویلیام زابکا) اداره می شود. دیگر عضو اصلی Miyagi-Do، رابی (Tanner Buchanan)، پس از فلج کردن حریف بداهه خود میگوئل (Xolo Maridueña) با لگد زدن به کناره نرده محافظ، در حال فرار است و در ابتدای این مسابقه قادر به راه رفتن نیست. فصل و دمتری (جیانی دسنزو) معمولاً ترسو از تمرینات میاگی-دو خود استفاده کرد تا بهترین دوست سابق خود و قلدر فعلی کبرا کای الی (ژاکوب برتراند) را در یک پرونده جایزه پرتاب کند.
این نبرد مانند عاقبت بلاک باستر رقابت اصلی چند دهه ای بین دانیل و جانی بود که با ارزش های سمی از حسی کریس اصلی جانی (مارتین کوو) و درام های شخصی خود نوجوانان شعله ور شد. دنیل و جانی هر دو از اتفاقی که افتاده متحیر شدهاند و فصل سوم آنها را نشان میدهد که سعی میکنند خودشان را جمع کنند، درست مانند دانشآموزان آسیب دیدهشان. و از آنجایی که جانی پس از شنیدن اتفاقی که برای میگل رخ داد، در پایان فصل دوم دوجو کبرا کای را ترک کرد، دوجو توسط کریس، یک ارباب جنگی بداخلاق تسخیر شده است که دانشجویان سر گرم خود را طوری بزرگ می کند که گویی سربازان واقعی هستند. در فصل سوم «کبرا کای» تلاش میکند تا یک بار برای همیشه به این رقابت پایان دهد. این یک انفجار است.
اسلحه مخفی برای این سریال درخشان کاراته دبیرستانی/درام بحران میانسالی همیشه سرعت بوده است، و وقتی قدم زدن سریع نیست، به وضوح آشکار است. این مطمئناً در مورد چند اپیزود اول اینجا صادق است، که با وجود اینکه به بینندگان یک لحظه دیگر با جانی و دنیل رفاقت میدهند، تلاش میکنند تا با انرژی فصلهای قبل مطابقت داشته باشند، و برخی درگیریهای Cobra Kai در مقابل Miyagi-Do. و گویای این است که سریال میزان دیدگاههای خود را گسترش داده است - این دیگر فقط داستان جانی نیست که با ارزشهای ریشهدار مبارزه میکند که منجر به شکست میشود - بلکه نمیتواند با همه آنها به همان سرعت برخورد کند. دست یکی از شخصیتهای اصلی در یک اپیزود شکسته میشود، که فکر میکنید پیشرفت بزرگی خواهد بود، اما سریال این موضوع را برای یک قسمت کامل فراموش میکند، زیرا باید با کارهای دیگر دستکاری کند. نمیتوانید فکر نکنید که فصل قبلی میتوانست با شکستگی وحشتناک بازو به گونهای متفاوت عمل کند.
تاکید کلی سریال بر این که همه خودشان را جمع کنند و برای مبارزه بزرگ بعدی آماده شوند - هر چه که باشد - یک انتخاب منصفانه است اما باعث پیشرفت کندتر داستان می شود. این موضوع بر یکی از رشتههای داستانی که قطعاً برای طرفداران در نظر گرفته شده است، تأثیر میگذارد، مانند سفر دنیل به اوکیناوا برای خرد کردن، مانند او در دوران جوانی در «کودک کاراته 2». بهجای ثبت نام بهعنوان جلسهی تماشایی که احتمالاً قرار بود، باشد، به نظر راهی است که داستان مدتی قبل از بازگشت به تجارت معمول پر میشود. و از آنجایی که کاوشهای موضوعی آنها همیشه به صورت موازی بیان میشود، خط داستانی جانی در عین حال دارای فقدان حرکتی مشابه است، زیرا او سعی میکند با استفاده از روشهای غیرمتعارف به بهبودی میگل کمک کند.
"کبرا کای" در حال برنامه ریزی چیزی بزرگ با رابی است، اما زمان او در این فصل به خاطر آن رنج می برد. رابی پس از دستگیری در مدت کوتاهی در این فصل، مدتی را در زندان سپری میکند که توسط زندانیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرد تا اینکه تصمیم میگیرد به مقابله بپردازد. در کنار یک فیلم کوتاه دی اسنایدر، این به نظر بیهوده ترین قسمت داستان در این فصل است که بهانه هایی برای او پیدا می کند تا با هم زندانیانی که به سادگی شرور هستند، دعوا کند. این نشان میدهد که «کبرا کای» زمانی که در مورد هر دو طرف دعوا سادهاندیش باشد، میتواند کسلکننده باشد، و خوشبختانه داستان در نهایت با رابی بیشتر میشود.
حداقل بازیگری شما هستیدتقریبا قوی داستان از بازیگران جوانش میخواهد که خارجیهای دوستداشتنی باشند و جوکهای بیرحمی که تصمیمهای ملودراماتیکی میگیرند، و از بزرگسالان متخاصمش میخواهد که چهرههای مضطرب خود را در یک بحران بیش از حد میانسالی قرار دهند (کلوزآپهای خسته زابکا به عنوان برجستهترین بخش سریال باقی میماند) . اما همه اینها کار شخصیتی جالبی است، زیرا اعضای جنگنده ای که دیالوگ می گیرند، همگی با ایدئولوژی های واضح و پس زمینه های پیچیده آمده اند. نمایش بیعت بس است. هیچ کس مجبور نیست بمیرد تا نمایش بتواند ضربه های روحی اش را افزایش دهد، آنها فقط باید (به طور باورپذیر) طرف را عوض کنند.
در دو فصل اولیهاش، «کبرا کای» با دادن پسزمینه بیشتر به جانی، شخصیتی که قبلاً به عنوان یک قلدر و مانعی برای پیروزی دانیل در مسابقات قهرمانی کاراته دره تمام درهها قرار داشت، بینندگان را جذب کرد. ثابت کرد که این یک راه موثر قدرتمند برای نگه داشتن ما در تماشای این روایت مدرن از زندگی آنها است، و "کبرا کای" سعی می کند آن را در فصل سوم با کندوکاو در پس زمینه کریس به طرز عجیبی نترس تکرار کند. با احترام به تیم نویسندگی و اینکه چگونه آنها به وضوح همه اینها را ترسیم کرده اند، این داستان کاملاً منشأ داستانی نیست که شما از این شخصیت سیگارکش، دستکاری و رواقی انتظار دارید. اما این یک پسزمینه خیرهکننده برای کبرا کای و شعار قدیمی است که کریس پس از تصاحب آن روی دیوارهای دوجو نقاشی کرد: «ترس در این دوجو وجود ندارد».
هر یک از مشکلاتی که سریال با سرعت دادن به مراحل اولیه دارد، کم و بیش با دو قسمت آخر فصل باورنکردنی توجیه می شود. فینال پر اکشن شاهکاری است به ویژه در مورد آنچه که نمایش را بسیار عالی می کند، در این که چگونه می تواند صحنه قهرمانی محوری در «بچه کاراته» را به طور مداوم تجزیه و تحلیل کند، در حالی که نبرد رویال بریده بریده آشفتگی فعلی ناشی از آن خصومت را نشان می دهد. و با توجه به تمسخر آنچه در آینده در راه است، نمایش همچنان در ایجاد انتظارات درخشان است - هم از نظر اینکه چگونه فیلمهای قبلی را به یاد میآورد، و هم اینکه چگونه نقشهبرداری چیزهایی را به ما نشان میدهد که هرگز انتظار نداشتیم از یک «بچه کاراته» ببینیم. " داستان.
و البته درگیری وجود دارد، که با شروع اولین شکست جانی در برابر قلدرهای میگل در فصل اول، همیشه ثابت می کند که "کبرا کای" می خواهد چیزی دیدنی به "بچه کاراته" و کارگردان اصلی جان جی. آویلدسن ارائه دهد. رویکرد بصری برای مبارزه بزرگسالان همچنان در این فصل بر نوجوانان حکمرانی میکنند - صحنههای رزمی روانتر و احشاییتر را دریافت میکنند، حتی اگر نوجوانان سکانسهای کلی بیشتری داشته باشند. اما در بیشتر موارد، «کبرا کای» همچنان نشان میدهد که چگونه صحنههای مبارزه واقعاً میتوانند بیننده را با پوشش تمیزی جذب کنند که یک ضربه را به دو پلان تقسیم نمیکند، بهویژه با استفاده از سبک روان و یکباره. اون جنگ مشت و پا از آخر فصل دو؟ فینال اینجا آن جادو را با کارهای رقص و دوربین پیچیدهتر بازسازی میکند و یکی از بهترین صحنههای نمایش است.