گرینچ
دو تا از محبوب ترین داستان های کریسمس در مورد شخصیت هایی هستند که - حداقل در ابتدای داستان - از کریسمس متنفرند. چارلز دیکنز به ما Ebenezer Scrooge داد که کریسمس را تقلبی می نامد تا اینکه ارواح گذشته، حال و آینده کریسمس را به او نشان دهند تا با سخت کردن قلبش به دوستان، خانواده و مهربانی، آنچه را که از دست داده است را به او نشان دهند. و دکتر سوس (تئودور گیزل) به ما گرینچ را داد، یک شخصیت سبز پشمالو با سگی به نام مکس، که آنقدر از کریسمس متنفر است و تصمیم میگیرد جشن همه افراد جامعه هوویل را با دزدیدن تمام تزئینات، غذای آنها خراب کند. و هدایا
این کتاب یک فیلم کلاسیک و فیلم کودکان فوری از زمان انتشارش در سال 1958، الهام بخش یک انیمیشن تلویزیونی برنده جایزه چاک جونز با بازی بوریس کارلوف شد، سپس یک فیلم بلند 2000 لایو اکشن با بازی جیم کری در نقش اصلی، و اکنون یک فیلم کامل و قابل تماشا. اکران انیمیشن بلند سینمایی از افراد پشت سر "من نفرت انگیز" با بندیکت کامبربچ (با لهجه آمریکایی) در نقش گرینچ. این کتاب از نسخه چاک جونز (یا خواندن کتاب با صدای بلند توسط والدین، که هنوز ایده آل است) پیشی نمی گیرد، اما بسیار برتر از فیلم کری است و باید به یک سنت خانوادگی خوشایند تبدیل شود.
جلوههای بصری به طرز شگفتانگیزی سئوسی هستند، همه منحنیها و کجها. من عاشق پنجرههای دستکشی یکی از خانهها و روشی بودم که تزئینات کریسمس Whoville آن را شبیه یک دهکده شیرین زنجفیلی پیچیده و جذاب میکند. در مقابل، لانه بالای کوه گرینچ برهنه و غارنشین، خالی و منزوی است و از گرمای خانه های هوویان دور است.
ما واقعاً نیازی به پیشینه ای نداریم تا به ما بگوییم که چگونه گرینچ آنقدر گرینچ-ای شد که می خواهد تمام تزئینات و هدایا را بدزدد یا چرا سیندی لو هو (کامرون سیلی) در شب کریسمس بیدار بود. اما فیلمهای بلند طولانیتر از شعرهای دکتر سوس هستند، بنابراین ما یک فلش بک به تعطیلات تنهایی گرینچ جوان در یک پرورشگاه داریم. در کتاب، سیندی لو دو ساله بلند می شود تا یک لیوان آب بنوشد، اما در اینجا سیندی لو در سن دبستان می خواهد مطمئن شود که بابانوئل را در شب کریسمس می بیند زیرا می خواهد از او چیزی بسیار خاص بخواهد. این خاص است زیرا نه برای خودش بلکه برای مادر دوست داشتنی و در عین حال خسته اش (رشیدا جونز).
اگرچه این امر به ویژه مبتکرانه نیست، اما شباهت های هوشمندانه ای وجود دارد زیرا گرینچ و سیندی لو هر کدام باید برای شب کریسمس برنامه ای ارائه دهند. آنها نقشه های خود را با همان دو کلمه به تنهایی روی یک سطح بزرگ می نویسند: "بابا نوئل". و هر دو باید کمک ها و تجهیزات را بدون اینکه کسی بفهمد جمع آوری کنند.
جزئیات کوچکتر سرگرم کننده ترین هستند، به خصوص زمانی که گرینچ گوزن شمالی عظیم الجثه ای به نام فرد را می آورد تا سورتمه سانتا جعلی خود را بکشد. یا زمانی که یک هوویان (کنان تامپسون) بی امان شاد با شیک ترین تزئینات کریسمس در شهر همچنان اصرار دارد که او و گرینچ بهترین دوستان هستند.
گرینچ را میبینیم که صبح برای صبحانهاش از خواب بیدار میشود، که شامل یک لاته با چهرهای اخمآلود در فوم است که توسط سگ همیشه وفادارش، مکس، تهیه شده است. سپس یکی از لباسهایی را انتخاب میکند که بر اساس خلق و خوی برچسبگذاری شدهاند: «بیچاره»، «بدبخت»، «بسیار بدبخت»، «زننده» و «عصبانی». در واقع همه آنها دقیقاً شبیه به هم هستند و از پوست و خز واقعی او قابل تشخیص نیستند. همه ابزارها و تجهیزاتی که Grinch ایجاد می کند بسیار هوشمندانه هستند، صحنه های اکشن پرانرژی و خنده دار هستند، و موسیقی با آهنگ دنی الفمن و برخی استانداردها و اجرای تازه و خوش آهنگ کلاسیک تعطیلات، فوق العاده است، با اجرای پنتاتونیکس فوق العاده ای. از «God Rest Ye Merry Gentlemen» و «Tyler the Creator» نسخه به روز شده کلاسیک Thurl Ravenscroft «شما آدم بدی هستید، آقای Grinch». این پیام که کریسمس مربوط به هدایا و آب نبات نیست، بلکه در مورد مهربانی و با هم بودن است، همیشه خوش آمدید. و هنگامی که گرینچ با خانواده سیندی لو به شام ??دعوت می شود، ممکن است متوجه شوید که قلبتان چند اندازه بزرگ شده است.