سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جزیره سگها

نظر

 

 

 

نگاه حیوانات «بازیگران» در «جزیره سگ‌ها» بهترین ویژگی این فیلم انیمیشن و فیلم کودکان است. گاهی اوقات، مقاومت در برابر میل به بررسی پوست ناقصی که توسط انیماتورهای کارگردان وس اندرسون به سختی ارائه شده است، دشوار است. به خصوص اگر عاشق سگ هستید. مانند «آقای فاکس شگفت‌انگیز»، موجودات استاپ‌موشن ویژگی‌های چهره بازیگرانی را که نقش آن‌ها را بازی می‌کنند، به خود می‌گیرند و لایه‌ای راحت از آشنایی را اضافه می‌کنند. برخلاف اقتباس رولد دال، «جزیره سگ‌ها» داستان جذابی ندارد و حتی بدتر از آن، فاحش‌ترین نمونه‌های امتیاز کارگردانش از زمان «دارجیلینگ محدود» را دارد. این فیلم واقعاً من را عصبانی کرد و تنها چیزی که در حین تماشای آن آرامش‌بخش یافتم این بود که بی‌صدا با خودم تکرار کردم: «سگ‌ها خیلی خزدار هستند». یادآوری بهترین دارایی فیلم به خودم باعث شد که بیرون نروم    .

اندرسون با استناد به تأثیر انیماتور افسانه‌ای ژاپنی، هایائو میازاکی در «جزیره سگ‌ها» به ثبت رسیده است. فیلم‌هایی مانند    «Spirited Away» و «My Neighbor Totoro» دیدگاه‌های میازاکی از ژاپن را به شیوه‌هایی به تصویر می‌کشند که هم به طرز شگفت‌انگیزی زیبا و هم وحشتناک هستند. حتی در کم موفقیت ترین سرمایه گذاری های او، توجه به جزئیات جهان سازی خیره کننده است. فکر می کنید اندرسون کارگردانی عالی برای ادای احترام به این استاد انیمیشن است. هیچ کارگردان دیگری که امروز کار می کند، اجباری بزرگتر از اندرسون برای کارهای بصری ندارد. اما برخلاف میازاکی گرم، اندرسون کارگردانی بسیار سرد است. او همه چیز را در فاصله طعنه آمیز هیپستر آزاردهنده نگه می دارد و زیبایی شناسی را بر معنا و زمینه ارج می نهد. این ممکن است در فضاهای دنیای فیلم‌هایی مانند «راشمور» و «رویال تننبام‌ها» که به‌دقت ساخته شده توسط اندرسون کارساز باشد، اما «جزیره سگ‌ها» در یک کشور خارجی واقعی اتفاق می‌افتد که اندرسون فرهنگ و سنت‌هایش را نابخردانه فرماندهی می‌کند. نتایج قابل توجه است.

«جزیره سگ‌ها» در تفسیر نسبتاً منحرف اندرسون از ژاپن اتفاق می‌افتد. این مکانی است که هر انفجاری در آن به صورت یک ابر قارچی زیبا ارائه می شود و سخنرانی های عمومی همیشه شامل هایکو می شود. همچنین مکانی است که بهترین دوست انسان به دلیل شیوع خطرناک "آنفولانزای سگی" تبعید شده است، که ظاهرا برای نوع بشر مضر است. با این حال، هر سگ سگ آلوده به جای کشته شدن، در جزیره‌ای پر از زباله رها می‌شود که خاطرات «وال-ای» را تداعی می‌کند. شهردار آن برای نشان دادن همبستگی با صاحبان سگ های ناامید در سراسر شهر مگاساکی، سگ خود، اسپاتس (صدای لیو شرایبر) را اخراج می کند. Spots اولین سگ از بسیاری از سگ‌هایی است که در جزیره Trash زندگی می‌کنند، و او تنها کسی است که در یک ماموریت نجات از سرزمین اصلی آگاه است.

آتاری 12 ساله (صدای کویو رانکین) بخش شهردار است، یتیمی که والدینش در یک تصادف غم انگیز کشته شدند. Spots همراه و اطلاعات امنیتی او بود. او و آتاری از گوشی‌هایی استفاده می‌کردند که به عنوان دستگاه ردیابی عمل می‌کرد. آتاری قصد دارد از گوشی خود برای یافتن حیوان خانگی محبوبش کمک کند. آتاری پس از سقوط هواپیمای خود در جزیره، با گروهی از سگ های آلفا که به عنوان شخصیت های اصلی فیلم عمل می کنند، ملاقات می کند. آنها حداقل می گویند خدمه متفرقه هستند، و علیرغم اینکه در ژاپن متولد و بزرگ شده اند، اصلاً ژاپنی را نمی فهمند.

رئیس رهبر (صدای برایان کرانستون) وجود دارد که علیرغم اتکای گروه به تصمیم گیری دموکراتیک برای هر تصمیم، خود را رهبر گروه تصور می کند. (رئیس همیشه تنها رأی مخالف را می گیرد و او را ناتوان می کند.) همچنین باس طلسم سابق ورزشی (صدای بیل موری) که هنوز پیراهن تیمش را می پوشد و ستاره سابق تجاری غذای سگ سبیل کینگ (صدای باب بالابان) نیز وجود دارد. اسکارلت جوهانسون در نقشی ناسپاس به عنوان تنها سگ ماده ای که دیالوگ دارد ظاهر می شود. چیف در یک نقطه او را عوضی خطاب می کند، که فکر می کنم تا آنجا که به وبستر مربوط می شود، دقیق است.

خدمه سگ آلفا رکس (صدای ادوارد نورتون) و دوک (صدای جف گلدبلوم) هستند که آنقدر شایعه پراکنی هستند که وندی ویلیامز، بنیتا بوترل و TMZ را شرمنده می کند. هنگامی که سگ ها از یک پاگ به نام اوراکل اطلاعاتی دریافت نمی کنند، به شایعات به عنوان ابزار اصلی اطلاعات خود اعتماد می کنند. به نقل از "Pulp Fiction"، آنها "بدتر از یک دایره خیاطی هستند." شاید برخی از این اطلاعات نادرست احتمالی به آتاری در یافتن Spots کمک کند.

در مگاساکی، یک دانشمند سگ دوست با صداپیشگی کن واتانابه از «آخرین سامورایی» در حال آزمایش سرم ضد آنفولانزای سگی است که او با همکارش یوکو (با صداپیشگی، حدس زدید یوکو اونو) ساخته است. شهردار گربه دوست دلایل شومی برای جلوگیری از موفقیت سرم دارد و او به عنوان یک روش پیشگیرانه از قتل بالاتر نیست. با قضاوت بر اساس این و "هتل بزرگ بوداپست"، من این احساس را دارم که وس اندرسون گربه ها را دوست ندارد. من خودم به عنوان یک سگ، درک می کنم. اما دوستداران گربه ممکن است قربانی خود را در اینجا کمی مشکل ساز بدانند.

شخصیت تریسی (صدای گرتا گرویگ) بسیار مشکل سازتر است. تریسی یک دانش آموز مبادله ای است که در مورد اخراج سگ ها برای روزنامه مدرسه تحقیق می کند. او تنها سفیدپوست در «جزیره سگ‌ها» و ناجی سفید فیلم است. این اوست که معترضان را علیه شهردار جمع می‌کند و دستش را بالا می‌بردچیزی که به طرز مشکوکی شبیه سلام قدرت سیاه است (اگر به خاطر داشته باشید، اندرسون آخرین بار در «آقای روباه خارق العاده» بر روی یک گرگ اجرا کرد). وقتی صحبت از قدرت سیاه شد، تریسی مدل موهایی دارد که معمولاً در سیاه‌پوستان یا به شکلی کمتر افراطی در آرت گارفونکل پیدا می‌کنید. اگر رنکین باس قرار بود «داستان راشل دولزال» را بسازد، می‌توانستند تریسی را استخدام کنند، اگرچه در دفاع از خانم دولزال، او حداقل می‌دانست چگونه یک افرو را قانع‌کننده جلوه دهد.

از آنجایی که اکثر مردم شهر مخالف حکم شهردار هستند، این دانشجوی مبادله ای یک شخصیت کاملاً بیگانه است که فرصت شنیده شدن را از ساکنان شهر رد می کند. اپتیک صرف وجود او در فیلمی در سال 2018 آزاردهنده است. تنها زمانی که «جزیره سگ‌ها» به همدردی شما دست می‌یابد زمانی است که تریسی با تبعید به سینسیناتی مواجه می‌شود. و در نفرت انگیزترین اهرم امتیاز فیلم، تریسی یوکو غمگین را مورد تعرض فیزیکی قرار می دهد تا او را وادار کند تا علیه جنایاتی که دولت بر او مرتکب شده است، اقدام کند.

هنگام پخش این صحنه گفتم: "سگ ها خیلی خزدار هستند." "سگ ها خیلی پشمالو هستند!"

در «جزیره سگ‌ها» ژاپنی‌های زیادی وجود دارد که بیشتر آن‌ها با زیرنویس ترجمه نشده‌اند. هنگامی که ترجمه می شود، توسط یک شخصیت روی صفحه با صدای فرانسیس مک دورمند است. چه کسی مارج گاندرسن از «فارگو» را به عنوان بابل ماهی شخصی خود نمی‌خواهد؟ شاید یک سوال بهتر این باشد که "چرا مردم ژاپن ترجمه نمی شوند؟" آتاری، که کاتالیزور این داستان است، تا انتها ترجمه نشده باقی می‌ماند، جایی که بیشتر صحبت‌های او به احترامی است که تریسی را که هیچ تعامل قبلی با او نداشته است، داغ می‌بیند. گمان می‌کنم اندرسون فکر می‌کرد که با دادن چیزی که فقط آنها می‌توانند از آن لذت ببرند، نسبت به ژاپنی‌زبان‌ها احترام می‌گذارد (مثل کاری که پیکسار با اسپانیایی در «کوکو» انجام می‌دهد). در عوض، فقط یک «دیگری» به آتاری و هموطنانش اضافه می کند. چرا ما می توانیم همگروه سگ های آتاری را درک کنیم، اما او را نه؟

مثل همیشه، تصویرسازی بهترین بخش هر فیلم اندرسون است. «جزیره سگ‌ها» زشت‌تر و بی‌رنگ‌تر از آثار قبلی اندرسون است، اما من از جذابیت تا حدودی هول‌انگیز غم‌انگیز جزیره زباله‌ها خوشم آمد. صداپیشه‌های سگ می‌دانند چگونه دیالوگ‌های اندرسون را بیان کنند و از پوزه آنها طبیعی جلوه دهند. اما به همان اندازه که تماشای «جزیره سگ‌ها» سرگرم‌کننده است، نمی‌توانم از دست و پا چلفتی همیشگی اندرسون در برخورد با اقلیت‌ها بگذرم. این فیلمی است که در آن یک شخصیت به معنای واقعی کلمه سفید می شود، عملی که او را پس از آن خوشایندتر می کند. «جزیره سگ‌ها» با این موضوع به‌عنوان یک مشکل بینایی برخورد می‌کند. بیشتر شبیه یک اعتراف است.