سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروانه

نظر

 

بر اساس رمان محبوب بزرگسالان جوان نوشته دبورا الیس، «پروانه» یک فیلم انیمیشن و فیلم کودکانه پویانمایی جاه طلبانه اما گهگاهی ناهموار است که داستان پروانا (با صدای سارا چادری)، دختر یازده ساله ای را روایت می کند که با خانواده اش در کابل زندگی می کند. حکومت طالبان در حالی که خروج زنان از خانه برای رفتن به بازار ممنوع است، پروانه تا زمانی که پدر محبوبش (علی بدشاه)، معلم سابق یک پا، همراه او باشد، اجازه حضور در آنجا را دارد. پدر قهرمان سعی می کند اهمیت داستان گویی را القا کند، هم به عنوان راهی برای منحرف کردن تمرکز از وحشت دنیای بیرون و هم به طور بالقوه به عنوان عامل تغییر. در حالی که یک شب در خانه بودند، گروهی از سربازان طالبان به رهبری یک دانش آموز سابق خشمگین که به سختی به نظر می رسد سن مدرسه را پشت سر گذاشته است، وارد شده و پدرش را به زندان می برند. این باعث می‌شود که پروانا و بقیه اعضای خانواده‌اش - یک مادر بیمار، یک خواهر بزرگتر و یک برادر بچه - با وجود اینکه هیچ راه قانونی برای انجام کاری به سادگی خرید غذا ندارند تا از گرسنگی نمرده‌اند، خود را تامین کنند. (حتی یک سفر ساده به چاه مجاور برای آب، همانطور که می بینیم، مملو از خطر است.)

زمانی که تلاش پروانا و مادرش برای رفتن به زندان به امید دیدن پدرش با کتک خوردن مادرش به پایان می رسد، دختر تصمیم می گیرد که اوضاع را به دست خود بگیرد. او برای کمک به منحرف کردن حواس برادرش از آنچه اتفاق می‌افتد، افسانه‌ای در مورد پسر جوانی می‌سازد که در تلاش است تا در برابر فیل‌شاه شیطانی که دهکده‌اش را وحشت زده و دانه‌هایی را که برای محصولات سال آینده نیاز دارد، بایستد. برای مسائل عملی تر بقا، او از شاوزیا (سوما چهایا)، یک همکلاسی سابق که موهایش را کوتاه کرده تا به عنوان پسر بگذرد، الهام می گیرد و تصمیم می گیرد لباس مبدل مشابهی را اتخاذ کند. اکنون او می‌تواند با گرفتن شغل‌های عجیب و غریب در ازای پول و خرید در بازار از دست‌فروش‌های ناآگاه، مایحتاج دیگران را تامین کند. در حالی که دو دختر این درجه آزادی غیرعادی را تجربه می کنند، حتی بیهوده شروع به خروج از کابل و شروع یک زندگی جدید می کنند. به ناچار، واقعیت نفوذ می کند و پروانا و خانواده اش را مجبور به انتخاب های افتضاحی برای زنده ماندن می کند، حتی وقتی که جنگ بیرون به خانه آنها نزدیک و نزدیکتر می شود   .

طعنه آمیز است که «نان آور» چنین تأکیدی بر اهمیت داستان سرایی داشته باشد، زیرا در سطح روایی قرار دارد که در آن بی نظم است. اگرچه ما همیشه پشت پروانای شجاع و مدبر هستیم، اما به نظر نمی‌رسد هیچ‌گاه ایده روشنی از آنچه او در نهایت امیدوار است به انجام برساند وجود ندارد. میل اولیه او برای کمک به آزادی پدرش با ماجراجویی‌هایش به عنوان «مرد» خانه از بین می‌رود، تا زمانی که داستان نیاز به یک فوریت جدید دراماتیک دارد. داستان فرعی مربوط به یکی از اقوام دور که ممکن است بتواند در ازای ازدواج پسرش با خواهر بزرگتر پروانا کمک کند، به طرز ناخوشایندی شکل می گیرد و به طرز رضایت بخشی حل می شود. داستان فیل شاه که در طول فیلم به صورت تکه‌ای به هم مربوط می‌شود، اغلب جریان داستان اصلی را مختل می‌کند و هدف نهایی آن - کمک به توضیح محل اختفای برادر بزرگ‌تر پروانا - به‌طور شگفت‌انگیزی برای چیزی که باید از نظر عاطفی قدرتمند باشد، خودسرانه به نظر می‌رسد. لحظه

و با این حال، در حالی که «نان آور» ممکن است وقتی پای جزئیات به میان می‌آید، از قدرت انکارناپذیر خاصی در ضربات گسترده‌اش برخوردار است. اگرچه ممکن است داستان برای بینندگان جوان‌تر بسیار تاریک به نظر برسد، من گمان می‌کنم که کودکان متفکرتر ممکن است آن را داستانی جذاب از قهرمانی جوانی ببینند که با ناملایمات روبرو می‌شود و چیزی بیش از شجاعت و نبوغ او ندارد. نورا تومی کارگردان، که قبلاً روی انیمیشن‌های مشهوری مانند «راز کلز» و «آواز دریا» کار کرده بود، مطالب را به گونه‌ای بیان می‌کند که به بچه‌ها اجازه می‌دهد تا بسیاری از مسائل پیچیده نمایش داده شده را بدون بی‌حوصلگی درک کنند. از نظر بصری، فیلم با تضاد خوب بین داستان پروانا، با استفاده از رویکردی که برای پیشنهاد انیمیشن سنتی طراحی شده با دست طراحی شده است، و داستان فیل‌شاه، که به شیوه‌ای آشکارا سبک‌تر به منظور تقلید از شخصیت‌های کاغذی ارائه می‌شود، تاثیرگذار است. نسخه استاپ موشن

«نان آور» همیشه کار نمی کند، و مواقعی وجود دارد که آرزو می کنم ای کاش داستان کمی بیشتر می شد. با این حال، نگاه کردن به آن همیشه دوست‌داشتنی است، و پروانا چنان قهرمان دلسوز و متقاعدکننده‌ای می‌سازد که بینندگان جوان و بزرگ می‌خواهند او را دنبال کنند، زیرا او سعی می‌کند در موقعیت‌های به ظاهر غیرممکن مذاکره کند.