سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوخه انتحار قسمت دوم

نظر

 

دو کار وجود دارد که جیمز گان بهتر از هر کس دیگری در این سیاره انجام می دهد: یکی ساخت فیلم های ابرقهرمانی با بودجه کلان است که همچنان با ضربان طبل خود حرکت می کنند (مثلاً «نگهبانان کهکشان جلد 2»)، و دیگری در حال ساختن فستیوال‌های غم‌انگیز بیش‌ازحد به‌قدری ظالمانه است که مرز بین سینمای مستقل و هنر خارجی را در هم می‌کشد (مثلاً فیلم طنز تیره «سوپر» که در گذشته مانند یک بیانیه مأموریت به نظر می‌رسد). شاید گان تنها کسی باشد که فیلم های اکشن پرفروش را برای مارول و دی‌سی کارگردانی می‌کند، اما او هنوز هم کسی است که در قلب فیلم ترومئو و ژولیت را با همکاری تروما نوشته است. و زمانی که تیتراژ ابتدایی «جوخه انتحار» در خونی که از جمجمه تازه منفجر شده یک شخصیت فرعی می‌تراود، مشخص می‌شود که او همیشه خواهد بود   .

سرگرم کننده ترین و کم افسردگی ترین فیلم ابرقهرمانی در یک زمان بسیار طولانی، "جوخه انتحاری" هذیانی فوق خشونت آمیز گان، یوغ ژانر خود را با سبکی می پوشاند که به آن اجازه می دهد تا از محدودیت های معمول رها شود، اگر نه کاملاً آنها را از بین ببرد. در مجموع ساختن یک مالیگان 150 میلیون دلاری (دادن یا بگیر) برای یک فاجعه بسیار بدخیم که هنوز هم توانست تقریباً یک میلیارد دلار درآمد داشته باشد، علیرغم تبدیل شدن به یک نقطه عطف در این راه، واقعاً چیزی است که این کارناوال بی‌حرکت ضرب وشتم کارتونی با درجه R است. در پایان روز به این معناست: نه یک راه‌اندازی مجدد یا دنباله‌ای برای «جوخه انتحار» 2016، بلکه یک پیش‌نویس دوم است.

در تاریخچه کوتاه و در عین حال برزخی فیلم‌های ابرقهرمانی - که زمانی سه مرد عنکبوتی مختلف را در طول نه سال به ما هدیه داد - ما واقعاً هرگز این شانس را پیدا نکرده‌ایم که شاهد چنین برداشت‌های بسیار متفاوتی از شخصیت‌های یکسان باشیم که توسط چندین نفر بازی می‌شود. همان بازیگران، در همان جهان سینمایی. و در حالی که لحن فیلم گان با لحن فیلم قبلی خود فاصله چندانی ندارد، این فیلم در واقع دارای chutzpah (و آزادی خلاقانه) برای خوب کردن کل هارلی کوین است: «ما آدم های بدی هستیم - این کاری است که می کنیم». روال گاهی اوقات تفاوت بین حریف و هوم ران فقط یک چرخش کمی سخت تر به سمت توپ و کمک یک ستاره دریایی غول پیکر بیگانه است که هر بار بزرگتر می شود که یکی از غلاف های پرنده بدی که از بدنش دفع می کند، یک ستاره جدید را در آغوش می گیرد. قربانی و آنها را به ذهن کندو (یا کندو... سیستم عصبی مرکزی) تلقین می کند. اما ما به آنجا خواهیم رسید

ابتدا پیش‌زمینه‌ای برای راه‌اندازی و تیمی برای ایجاد داریم، و فیلمنامه گان انتظارات ژانر را در هر دو جبهه تحت تأثیر قرار می‌دهد - و آن‌ها را زیر و رو می‌کند. بیشتر این فیلم‌ها قبل از شروع داستان اصلی با یک بدجنسی نامربوط شروع می‌شوند، اما «جوخه انتحار» با اعتماد به نفس فیلمی کاملاً راحت (حتی اگر آن پوست) از دروازه خارج می‌شود. یک تکه تکه رنگ از تومورهای درخشان خال مانند است). بار دیگر اکشن در داخل زندان Belle Reve آغاز می‌شود، جایی که آماندا والر (ویولا دیویس) تغذیه‌شده بی‌رحم از مردم محلی به‌عنوان ذخیره شخصی خود استفاده می‌کند تا از آنجا تیم‌های سیاه‌پوست از ابرشرورها را به خدمت بگیرد تا کارهای کثیفی را انجام دهند که دولت آمریکا ترجیح می‌دهد آن را انکار کند. یکی از زندانیان می گوید: «من برای رهایی از این جهنم هر کاری می کنم. والر پاسخ می دهد: "به هر کاری خوش آمدید."

و همین است. چه چیز دیگری نیاز دارید؟ نکته بعدی که می دانید، یک ردیف طولانی از قاتلان عجیب و غریب با حرکت آهسته به سمت یک هواپیمای نظامی می روند و منتظرند تا در ساحل کشوری خیالی در آمریکای مرکزی به نام کورتو مالتی (نقشی تداعی کننده ای که بین پاناما و پاین وود تقسیم می شود) رها شوند. استودیو). چرا آنها به آنجا می روند؟ آنها نمی دانند، و برخی از آنها به اندازه کافی زنده نمی مانند تا بفهمند. نیمکت شخصیت‌های کتاب کمیک درجه C که گان در اینجا جمع‌آوری کرده است آنقدر عمیق است که فیلم او می‌تواند نیمی از آنها را بدون از دست دادن به قطعات کوچک تبدیل کند.

نیازی به گفتن نیست که تیمی شامل راسوی انسان نما (شان گان) و پیت دیویدسون، گالری سرکش احمق "جوخه انتحاری" به مردان اسرارآمیز بسیار نزدیکتر از گروه ژست‌های بد اخلاقی است که در این فیلم حضور داشتند. فیلم قبلی؛ اگر تا به حال می‌خواهید ببینید که DCEU برخی از طعنه‌آمیز و چشم‌های گشاد را به کار می‌گیرد، «آیا من واقعاً در کنار یک راکون قاتل می‌جنگم؟» انرژی «نگهبانان کهکشان»، قطعاً این روز خوش شانس شماست. اما در اینجا گان می تواند پاکت نامه را بسیار بیشتر از همیشه در آن سوی حصار پیش ببرد، و در حالی که برخی از شخصیت های او قانع کننده تر از دیگران هستند، همه آنها با درجه ای از سازش اخلاقی لباس پوشیده اند که انتقام جویان و دوستان آنها فقط به عنوان cosplay پوشیده شده اند.

این با صلح‌ساز جان سینا شروع می‌شود، یک میهن‌پرستان بزرگ که تقریباً به‌طور تقلبی متورم می‌شود، که مانند یک تلاقی دوست‌داشتنی بین کاپیتان آمریکا و مدیسون کاتورن عمل می‌کند، و چیزهایی از این قبیل می‌گوید: «آرامش را با تمام وجودم گرامی می‌دارم – برایم مهم نیست که چند مرد، زن. و کودکانی را که باید بکشم تا به آن برسم» (کاوش‌های گان در سیاست خارجی ایالات متحده دقیقاً ظریف نیستند، اما حداقل او هرگز از آنها عقب‌نشینی نمی‌کند). کمیک مرد قوی سینا بسیار خنده دارتر است وقتی که یک چیز خاصی را تکذیب کندضعف، و «جوخه انتحار» از هر فیلمی از زمان «مسدودکننده‌ها» به‌طور مؤثرتر از او استفاده می‌کند. اگرچه باید تمام راه را به پایان «آکیرا» در سال 1988 برگردید تا پیشینه‌ای برای سطح «باحال اما فاجعه‌بار» از برآمدگی رگ‌هایی که در عضله دوسر سینا در اینجا اتفاق می‌افتد، بیابید.

Bloodsport ادریس البا فویل کاملی را برای Peacemaker فراهم می کند، زیرا این دو یکدیگر را به سمت امکان رستگاری سوق می دهند - نوعی رستگاری که هر دو پس از یک سکانس خنده دار که در آن جوخه انتحار به طور ناخودآگاه برخی از چریک های کولتو مالتیزی را روشن می کند، بیشتر از همیشه به آن نیاز دارند. که علیه دیکتاتوری فاسد خود کودتا می کنند. البا در نقش یک تیرانداز کهنه کار که فقط می خواهد دختر نیمه بیگانه خود (استورم رید) را از زندان دور نگه دارد، درجه ای از خستگی را برای این ابرقهرمان به ارمغان می آورد که مخاطبان ژانر معمولاً باید خودشان را تامین کنند.

اجرای او به حدی است که حتی صحنه های او در کنار شاه کوسه ناناوه دوپا ریشه در واقعیت دارد (یک ساخته جذاب CGI که ??مانند کودک عاشقی عمل می کند که هرگز فکر نمی کردی هالک و آرواره ها بتوانند از نظر فیزیکی با هم تصور کنند، صداپیشگی نانائو توسط سیلوستر استالونه در این نقش انجام می شود. او برای بازی به دنیا آمد). «جوخه انتحار» ممکن است به اندازه‌ای که از ریف «Dirty Dozen» درباره قاتلان مرگبار، هزاره‌های شیفته حیوانات موذی (دانیلا ملکیور در نقش Ratcatcher 2 می‌درخشد) و درون‌گراهایی که گرفتار ویروس‌های بین‌بعدی هستند، تصاویر پاک‌نشدنی ارائه نکند. دیوید دستمالچیان در نقش مرد پولکا-نقطه ای) برای مبارزه با خارپوستان به اندازه کایجو متحد می شود، اما منظره البا که همزمان زیرپیراهنی بدون آستین و کلاه ایمنی ابرقهرمانی بر سر دارد، برای خود یک نماد مرزی است.

اینکه این فیلم همچنین به طور مختصر شیوه‌های خشن و زمخت را بیان می‌کند که این فیلم ژانرهای پوچ را با نقش‌های انسانی مرتبط با هم آشتی می‌دهد، فقط می‌تواند روی کیک باشد. بسیاری از فیلم‌های ابرقهرمانی دوست دارند خود را به عنوان «هیجان‌انگیز جنگ سرد» یا «حماسه‌های جنگی» یا هر چیز دیگری نشان دهند، زیرا کارگردانان آن‌ها به حق از تنگنای فیلم‌سازی استودیویی معاصر خجالت می‌کشند، و در حالی که گان ترجیح می‌دهد در محدوده‌های خفقان‌آور آن سیستم نفس نفس بزند. «جوخه انتحار» به جای مبارزه برای از بین بردن آن از بیرون، فیلم پرفروش نادری در نوع خود است که در واقع شبیه فیلم ‌های کلاسیک «مردانی در مأموریت» است که مدیران استودیو قبل از اینکه اسپندکس تمام جریان خون را به آن‌ها قطع کند، چراغ سبز نشان می‌دادند.

اینکه اکثریت قریب به اتفاق فیلم گان در جزیره‌ای کوچک می‌گذرد، کمک می‌کند «جوخه انتحار» روی کار در حال انجام متمرکز بماند. هر چقدر که این داستان می تواند شلوغ باشد - من حتی به حماسه شاهزاده خانم هارلی کوین در یک داستان فرعی عاشقانه، نقش آلیس براگا در نقش یک انقلابی جوان، یا نوبت پیتر کاپالدی به عنوان یک دانشمند دیوانه با ذوق باشگاه های استریپ - همگی اشاره ای نکرده ام. زائدترین قسمت‌ها تا پایان در یک مکان جمع می‌شوند و هر کدام از آنها به تعداد بدنه برند منحصربه‌فرد آمریکایی «رهایی» می‌افزاید. همچنین این راه درازی پیش می رود که بد (بسیار) بزرگ، به اندازه یکسان، دلسوزانه و دلسوزانه است. کرایه ابرقهرمانان همیشه در طول بازی‌های سومشان غرق در بار CGI می‌شود، اما استارو سال‌های نوری از هیولاهای قهوه‌ای تیره‌ای که تمایل دارند این فیلم‌ها را با ناله به پایان برسانند، فاصله گرفته است. حتی پس از محاصره طولانی که در نیمه پشتی این حماسه کشیده شده است، نبرد نهایی که در پی می آید باعث می شود چشمان شما به جای خیره شدن، گشاد شود.

با توجه به اینکه «جوخه انتحاری» فقط به این دلیل خوب کار می‌کند که گان قدرت داشت کمی دیوانه باشد، سخت است که از قطعاتی که وزنشان را بالا نمی‌برند آویزان شویم – هر جوخه انتحاری مناسبی در طول مسیر با چند تلفات همراه است. در حالی که استفاده گان از هارلی کوئین عاقلانه و هوشمندانه است، حتی قبل از اینکه او در مرکز صحنه تمیزترین اکشن فیلم قرار گیرد، اما اگر DC بخواهد همچنان به او تکیه کند، شخصیت به شدت نیاز به تکامل دارد و قرار دادن او در گروه‌های بزرگ‌تر نیست. برای مدت طولانی تری کار می کند (همین امر در مورد قطره های سوزنی ضد شهودی گان صدق می کند، که حتی اگر لویی پریما جذابیت بالایی داشته باشد، درخشش خود را از دست داده اند). جای تعجب نیست که هارلی برای رگه های سرسخت نوجوانان گان به کشتی تبدیل می شود. دیالوگ هایی مانند «من عاشق باران هستم، مثل فرشتگانی است که همه جای ما را غوطه ور می کنند» نمی تواند میانگین فیلمی را که در آن حتی آرام ترین لحظات به شورش خنده تبدیل می شود، کاهش دهد.

انصافاً مارگو رابی، «جوخه انتحاری» هر زمان که سرعتش کم می‌شود به یک سرعت‌گیر برخورد می‌کند تا یک نفر از اعضای تیم را مورد توجه قرار دهد. و با این حال، اگر وسواس مرد پولکا-دات نسبت به مادرش هر بار که چهره او را می‌بینیم کمتر سرگرم‌کننده می‌شود، تعهد گان در میان هرج‌ومرج هر چیز دیگری، از انرژی که این فیلم را بالاتر از محصولی که می‌فروشد ارتقا می‌دهد، جدا نشدنی است. حتی صاف ترین ضربات هم ارزش این احساس را دارند که گان باید کاری را که می خواست انجام دهد. که برادران وارنر این موضوع را تا حد مرگ متوجه نشد. که راسو ممکن است روزی برگردد که ما بیشتر به او نیاز داریم. و اگر نمی‌دانید چقدر شاداب‌کننده است، به دنبال یک نیش پس از اعتبار باشید که به شما یادآوری می‌کند که این چیزها چقدر می‌توانند هم‌افزاینده باشند. اگرفیلم‌ها با اضافه‌بار ابرقهرمانی خود را می‌کشند، حداقل «جوخه انتحار» نشان می‌دهد که رسانه از خنده فرو می‌رود.