سریع و خشمگین: توکیو دریفت
بعد از اینکه شان یک سایت ساخت و ساز را در طول یک مسابقه اتومبیلرانی خراب می کند، قاضی به او یک انتخاب پیشنهاد می دهد: جوونیل هال یا رفتن با پدرش در ژاپن. بنابراین اینجا او در توکیو است، یونیفورم مدرسه زیبای خود را پوشیده و کفشهایش را با دمپایی جایگزین کرده است، قبل از ورود به کلاسی که در آن یک کلمه ژاپنی نمیخواند، نمینویسد یا نمیفهمد. آنها می گویند شما می توانید از طریق غوطه وری کامل یاد بگیرید. وقتی نیلا زیبا را می بیند که در ردیف جلو نشسته است، معلوم است که در چه چیزی غوطه ور می شود .
فیلم اشکن سریع و خشمگین: توکیو دریفت سومین فیلم F&F است. تمام مسابقات و تصادفهایی را که احتمالاً میخواهید، و کمی بیشتر را ارائه میکند. پس از تنها یک روز در مدرسه، به شان (لوکاس بلک) یک خودروی سریعتر خیابانی سفارشی پیشنهاد میشود، و در حال مسابقه دادن از رمپ یک گاراژ پارکینگ با بدخواه D.K. (برایان تی)، که معلوم شد دوست پسر نیل است.
استراتژی مسابقه "دریفت" نامیده می شود. این شامل لغزیدن به طرفین هنگام ترمزگیری و شتاب گیری است و مسابقات شامل پیچ های زیادی با سنجاق سر است. فیلم با یک هشدار به پایان می رسد که از رانندگان بدلکاری حرفه ای استفاده شده است و ما نباید خودمان این را امتحان کنیم. مانند شیرین کاری در "Jackass" که در آن مرد روی یک گودال تمساح روی یک طناب می خزد و مرغ مرده ای از لباس زیرش آویزان شده است، این چیزی نیست که مرا وسوسه کند.
این فیلم دو قرارداد باستانی هالیوود را رعایت می کند. (1) بازیگران کمتر از سن خود بازی می کنند. اگرچه گفته می شود "دانشجویان" همه 17 ساله هستند، اما لوکاس بلک 24 ساله است و افراد هم دوره او در این فیلم بین 19 تا 34 سال دارند. شاید به همین دلیل است که دختران فیلم پوم پوم های خود را به خانه می برند: آنها باید به ما یادآوری کنند که چگونه آنها جوان هستند
آنها نیز ثروتمند هستند. بعد از اینکه شان مسابقه قرمزی را که هان (سونگ کانگ) به او قرض داده است را ویران می کند، به یک منبع ثابت از ماشین های سفارشی گران قیمت دسترسی پیدا می کند، شاید به این دلیل که هان او را دوست دارد، اگرچه فیلم از نظر دیالوگ سنگین نیست. هان پس از اولین تصادف به شان می گوید: «من پول دارم. "این اعتمادی است که من ندارم." او به شان اجازه می دهد تا با رفتن به حمام و تلاش برای گرفتن بدهی از یک کشتی گیر سومو، هزینه ماشین را جبران کند. در همین حال، در خانه کوچک اما معتبر توکیو که توسط پدرش (برایان گودمن)، یک افسر ارتش ایالات متحده اشغال شده است، شان باید به سخنرانی فیلمی آنقدر آشنا گوش دهد که باید روی مهرهای لاستیکی بیاید: "این یک بازی نیست. "می خواهی زیر سقف من زندگی کنی، تو باید تحت قوانین من زندگی کنی. فهمیدی؟"
آره حتما بابا شان در توکیو به عنوان یک گایجین یا خارجی مورد تحقیر قرار می گیرد و این به او وجه اشتراکی با نیلی (ناتالی کلی) می دهد که مادر استرالیایی اش «میزبان» یک بار بود و پدرش احتمالاً ژاپنی بود و او را نیمه گایجین می کرد. "چرا نمی توانید یک دختر ژاپنی خوب مانند بقیه پسرهای سفیدپوست پیدا کنید؟" هان از او می پرسد. خوشبختانه نیلی به خوبی انگلیسی صحبت می کند، مانند هان و توینکی (باو واو)، یکی دیگر از دوستان جدید، که می توانند مایکل جردنز را حتی قبل از اینکه نایک آنها را به بازار عرضه کند، به شما تحویل دهد.
صحنه های مسابقه در فیلم سریع و خشمگین هستند و صحنه ای وجود دارد که Sean و D.K. قرار است در یک جاده کوهستانی پرپیچ و خم مسابقه بدهند، و نیلی بین دو ماشین می ایستد و مسابقه را شروع می کند، و ما تعجب می کنیم که آیا کسی که با این فیلم مرتبط است احتمالاً "شورش بدون دلیل" را دیده است.
نکته جالب این است که کارگردان، جاستین لین، به جای استفاده از توکیو به عنوان یک مکان عجیب و غریب، گایجین خود را با جزئیات زندگی ژاپنی احاطه می کند. ما با کشتی گیر سومو آشنا می شویم که برای نوجوانانی که از وزن خود آگاه هستند چشم باز می کند. ما سالنهای پاچینکو را میبینیم، آن «اتاقهای متل» کوچک را میبینیم که به اندازه یک حملکننده سگ بزرگ است، و کمی در مورد یاکوزا (مافیای ژاپنی) یاد میگیریم زیرا عموی D. K. رئیس یاکوزا کاماتا (سانی چیبا) است. یک لمس خوب در طول مسابقه در جاده کوهستانی اتفاق میافتد، که بچهها میتوانند به دلیل پخش فوری ویدیو در تلفنهای همراه خود، آن را دنبال کنند.
لین، که هنوز فقط 33 سال داشت، با موفقیت خود در سال 2002 در ساندنس، «Better Luck Tomorrow»، فیلمی طنزآمیز و باهوش سرد درباره بچههای ثروتمند آسیایی-آمریکایی که در اورنج کانتی بزرگ میشوند و در حالی که تبهکاران موفقی میشوند، بورسیههای آیوی لیگ را دریافت میکنند، تأثیر فوری گذاشت. آن فیلم نشان داد که لین منابع لازم برای تبدیل شدن به یک کارگردان عالی را دارد، اما از آن زمان او پروژه های تجاری اصلی را انتخاب کرده است. شاید او می خواهد قبل از بازگشت به کارهای شخصی تر، خودش را تثبیت کند. «آناپولیس» (2006) او مجموعهای از موقعیتهای غیرقابل درک بود (چرا در طول جنگ در عراق، یک فیلم آکادمی نظامی درباره بوکس بسازید؟).
اما در «سریع و خشمگین: توکیو دریفت»، او از یک فرنچایز تثبیت شده استفاده می کند و آن را به طرز شگفت انگیزی تازه و جذاب می کند. وقتی صحبت از موضوع یک آمریکایی در ژاپن به میان میآید، فیلم دقیقاً «شوگان» نیست (از طرف دیگر، «گمشده در ترجمه» نیست). اما بیشتر از آن چیزی که ما انتظار داریم دیده می شود و از مکان های ژاپنی خود برای ساختن داستان در مورد چیزی فراتر از خودروهای سریع استفاده می کند. لین کارگردان ماهری است که می تواند داستان را در حرکت نگه دارد، اگرچه به یک نصیحت نیاز دارد. به اعتقاد من این چخوف بود که گفت وقتی اسلحه را روی صحنه می آورید در اولین اقدام، باید در سوم شلیک شود. چخوف همچنین ممکن است موافقت کرده باشد که وقتی ناتالی کلی را در پرده اول روی صحنه می آورید، قهرمان باید حداقل تا مرحله سوم می توانست او را ببوسد.