فیلم خروجی بعدی، اولین فیلم از مالی الفمن نویسنده/کارگردان، یک فیلم کوچک عجیب و غریب است که با یک قلاب بالقوه شگفتانگیز شروع میشود – نوعی که به راحتی میتوان آن را به یک سری محدود تبدیل کرد، بدون اینکه نیازی به طولانی کردن همه چیز باشد. فقط برای تبدیل شدن سریع به یک سفر کاملاً آشنا از طریق روایت یک فیلم جاده ای استاندارد. این لزوماً به خودی خود بد نیست و به اندازه کافی عناصر جذاب را در خود دارد که کم و بیش علاقه فرد را به زمان اجرای خود جلب کند. با این حال، "خروج بعدی" هرگز به یک دنده دراماتیک بالاتر در هیچ نقطه ای تغییر نمی کند، و با نکته ای به پایان می رسد که کمی رضایت بخش نیست .
برای تماشای فیلم سینمایی در ژانرهای مختلف به سایت فیلم نماوا مراجعه نمایید.
مسئله این است که این سؤال که آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد یا خیر، به طور قطعی ثابت شده است. حتی شواهد علمی منتشر شده است که این واقعیت را تأیید می کند که آگاهی انسان واقعاً پس از گذشتن موجود فیزیکی زنده می ماند. این خبر بهطور قابلتوجهی جهان را از جهات مختلف به لرزه در میآورد - اکنون که مردم مطمئن شدهاند پس از مرگ میتوانند به دنیای دیگری بروند، خودکشیها افزایش یافته است، در حالی که جنایاتی مانند سرقت مسلحانه از زمان تهدید عملاً وجود ندارد. مرگ در حال حاضر به طور موثر از جدول خارج شده است. دکتر استیونسون (کارن گیلان)، دانشمندی که موسسه Life Beyond در سانفرانسیسکو در حال انجام تحقیقات گسترده در این زمینه مطالعاتی جدید است، در میان همه اینها قرار دارد. دکتر استیونسون از داوطلبان دعوت می کند تا تحت اتانازی قرار گیرند تا او و دیگران بتوانند آنها را در زندگی پس از مرگ به عنوان راهی برای جمع آوری داده های بیشتر ردیابی کنند.
در نیویورک، دو نفر تصمیم میگیرند که مؤسسه را به پیشنهاد خود راه بیندازند. یکی رز (کتی پارکر)، یک زن جوان پریشان است که در طول یک عمر تصمیمات نادرست دچار گناه شده است، و دیگری تدی (راهول کوهلی) است، یک نوع خوش ذوق که متقاعد شده است که شرکت در برنامه حس هدفمندی را برای وجود داشتن. تدی از زمانی که او و مادرش در کودکی توسط پدرش رها شدند، احساس می کرد بی هدف به نظر می رسید. وقتی رز و تدی هرکدام برای تحویل خودروهای کرایهای خود میآیند، متوجه میشوند که هر دو فاقد یک مورد ضروری هستند - او کارت اعتباری ندارد و او مجوزی ندارد که هفته آینده معتبر باشد - و در نهایت به پایان میرسند. متحد شدن برای اجاره یک ماشین و انجام سفر با هم.
پخش زنده فوتبال در مسابقات مختلف را نیز میتوانید از سایت فیلم نماوا دنبال کنید.
اگر بیش از چند فیلم جاده ای دیده اید، می توانید بفهمید که چه اتفاقی می افتد. در ابتدا، این دو به سختی یکدیگر را تحمل می کنند. اما همانطور که سفر ادامه دارد، می بینیم که رابطه آنها به گونه ای تغییر می کند که آنها را تشویق می کند تا در مورد آنچه آنها را به مقصد نهایی واقعی خود سوق می دهد با یکدیگر صحبت کنند. در طول راه، آنها با افراد دور افتاده از مسیرهای مربوطه خود ملاقات می کنند - پدر تدی که مدت هاست دیده نشده بود (مارسلو توبرت) و خواهر عملاً کامل رز (رز مک آیور) و همسرش (نیکو اورز-سوندل) - به امید اینکه به نوعی دست یابند.
قبل از گذشتن از کاتارسیسآنها همچنین با سه نفر از مردم روبرو می شوند که به راحتی نشان دهنده راه های مختلف واکنش بشریت به اخبار وجود زندگی پس از مرگ هستند - کشیشی (تونگای چیریسا) که سعی می کند خود را مفید کند اکنون که بیشتر آرامش ارائه شده توسط مذهب تضعیف شده است، یک مامور مرزبانی (تیم گریفین) که متقاعد شده است که ارواح بیشتر درگیر انتقام گرفتن از کسانی هستند که اشتباه کرده اند تا ارتباط مجدد با عزیزان) و یک هیپی به نام کارما (دیوا زاپا) که همه چیز برای اینکه تا می توانید زندگی را به بهترین شکل انجام دهید.
فیلم عاشقانه ترکی نیز از دیگر ژانرهایی است که در فیلم های این کشور مورد استقبال قرار میگیرد.
مشکل فیلم خروج بعدی این است که سفر جاده ای که بخش عمده فیلم را تشکیل می دهد، مانند بسیاری از سفرهای جاده ای واقعی، پس از مدتی کمی یکنواخت می شود. نه یکی از دو شخصیت اصلی و نه آسیب های مربوط به آنها به خصوص جالب یا درگیرکننده نیستند، و تغییراتی که در طول مسیر متحمل می شوند، به نظر می رسد که همه از قبل با توجه به نیازهای فیلمنامه برنامه ریزی شده اند تا در خدمت رشد عاطفی آنها باشند. صحنههای مربوط به سه غریبه که با آنها روبرو میشوند، برای تاثیرگذار بودن کمی بیش از حد واقعی هستند، هرچند صحنهای که شامل کشیش میشود به لطف اجرای آرام و متحرک چیریسا بهترین است.
نتیجه گیری نیز کار نمی کند - آتش بازی احساسی لازم را فراهم نمی کند و با اجتناب آشکار از برخی سؤالات وجودی (مانند احتمال اینکه درد و عذاب در یک زندگی به طور بالقوه به زندگی بعدی گسترش یابد) به طور خطرناکی به احساس نزدیک می شود. مثل یک پلیس بیرون اما «خروج بعدی» چیزهای خوبی دارد. بازیهای پارکر و کوهلی هر دو نسبتاً قوی و مؤثر هستند، به اندازهای که شما را وادار میکند کاش به شخصیتهای آنها کمی عمق و پیچیدگی داده میشد. اگرچه این فیلم کم و بیش بیشتر جزئیات زندگی روزمره را در دنیایی که مرگ پایان نیست نشان می دهد، نکات وسوسه انگیزی وجود دارد که اینجا و آنجا ارائه می شود، از جمله یک قطعه بسیار خنده دار که به ظاهر ادای احترام به کلاسیک دیگر است. فیلمی که هم شامل یک سفر خودروی بینالمللی و هم سایه دائمی مرگ است.
سال 2006 است، زمانی که ترور طالبان بی وقفه بود و متحد پس از دیگری شهروندان را به تهدید علیه حمایت از ایالات متحده می برد. کره جنوبی به همراه 37 کشور دیگر پس از حملات 11 سپتامبر، نیروهای خود را برای حمایت از آمریکا مستقر کرده بودند. اما این ارتش نیست که در این مرحله در انبوه آن است. این 23 میسیونر کره ای هستند که برای گسترش صلح به افغانستان می روند. قبل از اینکه یک روح را نجات دهند، ربوده می شوند و پیام ربوده شدن صادر می شود.
برای تماشای فیلم سینمایی در ژانرهای مختلف به سایت فیلم نماوا مراجعه نمایید.
در صحرای طلایی غبارآلود، وزیران و نمایندگان کره برای مذاکره از راه می رسند. برای ایجاد مهم ترین چیز یک فشار کششی وجود دارد - بازگرداندن ایمن مردم در برابر اعتبار کشور در چنین شرایطی.
دولت تکه تکه شده به دو روش متفاوت به آن دست می زند. وزرای دولت بدون اقتدار زیاد و یک مذاکره کننده اطلاعات ملی زیر رادار که قبلاً در موقعیت های گروگانگیری بوده است، فرستادند. اما آخرین مورد چندان خوب از آب درنیامد.
همه از عنصر خود خارج شده اند و درک درستی ندارند که چه چیزی ممکن است و تا کجا می توانند پیش بروند. و با سپری شدن مهلت های شورشیان، قربانی شدن گروگان ها آغاز می شود.
هیون بین ازسریال سقوط اضطراری عشق،خاطرات الحمراومذاکره (پرایم)، نقش افسر سرویس اطلاعات ملی را بازی می کند که سابقه ای نه چندان عالی دارد اما از فرهنگ افغانستان آگاهی دارد.
همتای او که کمتر تحت تأثیر قرار گرفته است، هوانگ جونگ مین در نقش دیپلمات فرسوده، جونگ جائه هو است که سمت بحث های دولت را مدیریت می کند. او که یک سوپراستار در کره است، اخیرا در فیلم هایگروگان: سلبریتی گمشدهو Deliver Us from Evil (Netflix) ظاهر شده است.
پخش زنده فوتبال در مسابقات مختلف را نیز میتوانید از سایت فیلم نماوا دنبال کنید.
در حالی که هر دو رهبر بر نگرانی برای شهروندان خود تمرکز می کنند، یک موضوع دائمی وجود دارد که چگونه دولت کره جنوبی ظاهر می شود زیرا مذاکرات بیشتر و بیشتر چسبیده می شود. همانطور که مخاطرات پیچیده تر می شوند، می بینیم که این نگرانی واقع بینانه چگونه عمل می کند. این فقط مربوط به این 23 نفر نیست.
احتمالاً این تیم کاملاً صادق است، تیم در چندین تلاش مذاکره شکست می خورد که آنها را دوباره به آشوب می کشاند، و نمی دانند که چه چیزی برای ارائه دارند. اما از آنجایی که مکالمات به جای افزایش تنش دور و بر می چرخند، شروع به احساس خستگی می کند. مثل، اوه، حالا چی؟ اگرچه نمیتوانید تیم بدون حمایت را تحسین نکنید زیرا آنها در تلاش برای ساختن یک مسیر اصرار دارند.
کانگ کی یونگ با ورود اولین مترجم به ماموریت، کمی تسکین کمدی ارائه می دهد. او اغلب نقش شخصیتهای کمدی را ایفا میکند، بهعنوان دوست صمیمی در فیلم چه اشتباهی با منشی کیم (ویکی) که برای آن جایزه بازیگر نقش مکمل را دریافت کرد.
فیلم عاشقانه ترکی نیز از دیگر ژانرهایی است که در فیلم های این کشور مورد استقبال قرار میگیرد.
او به کارگردانی ییم سون رای، برای فیلم دراماتیک آرام سوز جنگل کوچک (دیزنی+) و داستان واقعی تخیلی Whistle Blower (Prime, Apple TV) شناخته شده است که هر دو برنده جوایز شدند.
یک میلیون مایل از درام اکشن کره ای سال گذشته فرار از موگادیشو فاصله ندارد، اگرچه این فیلم دارای قدرت ستاره ای است، اما به نظر نمی رسد که لحظات دوست داشتنی رفاقت یا جشن در طول پیروزی های بزرگ یا کوچک را داشته باشد. اضافه کردن به این احساس «ما واقعاً نمیتوانیم اینجا برنده شویم»، و اگرچه پایان از آن خوشآمدتر است (خوشبختانه)، سیلیهای پشتی با چیزهای بعدی که در هر نوبت منتظر میمانند کمرنگ میشوند.
فیلمبرداری به نوبه خود دوست داشتنی و جالب است، اما سیاست ورزی بی وقفه و شکست های انباشته شده باعث کندی آن می شود. در حالی که این نکته در مورد چگونگی تصمیم گیری کشورها در بحران ارزش مطرح کردن دارد، رسیدن به آن دشوار است. احتمالاً یک روز در روابط بینالملل دولت نیز چنین احساسی دارد.
شعار ناگفته فیلمهای «مرد مورچهای» «کوچک فکر کن» است که بهطور متناقضی آن را از سایر بخشهای دنیای سینمایی مارول که به سمت بزرگتر شدن گرایش دارند، جدا کرده است، فیلم مرد مورچه ای و زنبورک: کوانتومانیا با کوچک کردن Ant-Man/Scott Lange (پل راد) و دیگر شخصیتهای اصلی به اندازه زیر اتمی ده دقیقه بعد از داستان و فرستادن آنها به قلمرو کوانتومی با این ایده بازی میکند. به نظر می رسد که پاندورا جیمز کامرون دوباره به عنوان جلد یک آلبوم تلفیقی جاز دهه 1970 طراحی شده است، و آنها را تا پایان فیلم در آنجا نگه می دارد، زیرا آنها با یک ابرشرور تبعیدی به نام کانگ (جاناتان میجرز) مبارزه می کنند. نتیجه به طور همزمان بزرگترین و کوچکترین فیلممرد مورچه ای است، یک ترفند خوب.
آیا دیدن آن ضروری است؟ نه - ساعت وسط به روش ساده و آسان ثبت شده "مرد مورچه ای" سرگرم کننده است. پیتون رید، کارگردان بازگشته و جف لاونس، فیلمنامهنویس، به شخصیتها اجازه میدهند تا در قلمرو کوانتومی پرسه بزنند، که مانند نسخهای علمی-تخیلی روانگردان از آن جنگلها در سریالهای دهه 1930 است که در آن یک کاوشگر غربی بیخبر، یک ژست را به اشتباه تعبیر میکند و یک قبیله محلی را عصبانی میکند، یا توسط یک فیل در رودخانه غوطه ور می شوند، یا از خوردن گوشت مار غافلگیر می شوند تا زمانی که نیش می زنند و متوجه می شوند که طعم آن شبیه مرغ است.
در اینجا، این قبیله شامل یک پسر با چراغ قوه برای سر و یکی با بدنی شفاف و ژلاتینی است که به تعداد "سوراخ" انسان ها وسواس دارد (اوج کمدی اجرای راد مکثی است که او در حالی که اسکات در سرش می شمرد. و یک تله پات (ویلیام جکسون هارپر) که نفرین شده است که دائماً افکار عجیب و غریب و/یا کثیفی را که در ذهن دیگران می چرخد می شنود. به جای فیل ها، خانه هایی وجود دارند که به نظر می رسد خانه فرد فلینت استون با پسر خمیر پیلزبری جفت می شود و این خانه ها زنده هستند و می توانند در جنگ راه بروند و از خود دفاع کنند. همچنین حشرات ژلاتینی و سایر موجودات، درختچهها و درختان با الگوبرداری از قارچها و گلسنگها و یک چیز میتوکندری مانند گودزیلا وجود دارد.
همه آنها ظاهراً بر اساس عکس های "جهان های کوچک" با سطوح بزرگنمایی متفاوت الگوبرداری شده اند. اینکه طراحان این چیزهای میکروسکوپی و زیراتمی را به دلیل "کوچک بودن" گروه بندی کرده اند، بخشی از سرگرمی است. این مانند چیزی است که یک بچه برای یک نمایشگاه علمی دور هم جمع کرده است، به این امید که جذابیت محض جبران نداشتن محتوای علمی واقعی باشد. حیف که، با همه شوخیهای سرگرمکنندهاش، جهان روی صفحه بیشتر شبیه محافظ صفحهنمایش مارول است.
بیل پوپ که فیلمهای «ماتریکس» و چندین فیلم سام ریمی و ادگار رایت را فیلمبرداری کرد، فیلمبردار این فیلم است، اما نه آنقدر که متوجه شوید. یک فیلمبردار (یا کارگردان - حتی رایان کوگلر به نظر می رسد توسط مارول دست و پا زده شده است) کار زیادی برای نشان دادن شخصیت فردی در این پروژه ها انجام نمی دهد، در حالی که بسیاری از زمان اجرا توسط شرکت های جلوه سازی از قبل تجسم شده است. و زمانی که رئیس استودیو مارول، کوین فایج، که به نظر میرسد مصمم است هنر را به حداقل برساند، از ترس از بین بردن ماشین محتوا، از قلم وتوی زیبایی شناختی استفاده میکند.
در مورد کانگ: او همان چیزی است که علاقه مندان به ژانر آن را "تجدید مجدد" می نامند. سازندگان فیلم به او نیاز دارند که یک شرور ترسناک و قدرتمند باشد (او اساساً تانوس در یک بسته بندی جدید است: یک دیوانه نسل کشی) و در این فیلم معرفی شود تا بتواند به سرعت به عنوان بد بزرگ برای تیم بعدی Avengers معرفی شود. بالا اما آنها همچنین باید توضیح دهند که چرا جانت ون داین (میشل فایفر)، همسر سابق مرد مورچه ای اصلی هنک پیم (مایکل داگلاس) که به مدت 30 سال در قلمرو کوانتومی گیر افتاده بود، هرگز به کسی از کانگ اشاره نکرد.
پاسخ قانع کننده نیست، علیرغم اینکه فایفر همه چیز را فروخته است. اما این یک فیلم کمیک است، بنابراین باید با آن رول شوید. فایفر، دستکم، کارهای زیادی در پیشبرد طرح و پرداختن به شکافهای داستانگویی انجام میدهد. در همین حال، متأسفانه، امید Evangeline Lilly، با نام مستعار The Wasp، فقط به نظر می رسد که وجود دارد. او حضور دارد و درگیر است، اما تاثیر چندانی نمی گذارد. (البته از نظر روایی، او توسط Cassie تحت الشعاع قرار گرفته است: آخرین مورد بیشتر فیلم Pyms بود، و این فیلم عمدتاً در مورد اسکات و کاسی است که اکنون یک نوجوان با لباس فوق العاده خودش است و کاترین نیوتن آن را بازی می کند. آنها هنوز هم توانستند به مایکل داگلاس نکات خوب زیادی بدهند.)
فیلم عاشقانه ترکی نیز از دیگر ژانرهایی است که در فیلم های این کشور مورد استقبال قرار میگیرد.
کانگ یک شخصیت ضعیف است - او بد است، دیوانه است، او یک نابغه است، او می خواهد از قلمرو کوانتومی فرار کند و تقریباً همین است. تنها کارهای زیادی وجود دارد که بازیگران یا فیلمسازان می توانند انجام دهند تا او را ترسناک جلوه دهند. فیلم آن اعصاب (یا شاید اجازه استودیو؟) را ندارد که لبخند را از روی صورت تماشاگر پاک کند، مثلاً آخرین اکت «انتقامجویان: جنگ بینهایت» یا ساعت میانی «ایندیانا جونز و» معبد عذاب." یک صحنه کوتاه وجود دارد که در آن کانگ اسکات را متقاعد می کند تا از توانایی های دزدی خود برای سرقت معادل این فیلم از حلقه قدرت یا سنگ بی نهایت یا جعبه مادر با تهدید به قتل کسی در مقابل او استفاده کند، سپس اسکات را مجبور می کند تا مرگ او را برای همیشه تجربه کند.
از نظر فرانچایزهای ترسناک، مرده شیطانی به یک چیز معجزه آسا دست یافته است: هنوز فیلم بدی با نام آن ساخته نشده است. بیشتر اینها به سام ریمی، خالق سریال مربوط می شود، که به اندازه کافی در مورد اینکه چه کسی اجازه می دهد با کودک غرق در خون خود بازی کند، بسیار دقیق است، به طوری که در طول بیش از چهل سال تنها پنج فیلم ظهور مرده شیطانیساخته شده است. اما چیزی در مورد سادگی اصلی مقدمه آن وجود دارد - البته به استثنای «ارتش تاریکی» کاملاً بینظیر - که باعث میشود «Evil Dead» فقط کار کند.
آخرین مورد از این مجموعه، ظهور مرده شیطانیاز نویسنده/کارگردان ایرلندی لی کرونین است که اولین فیلم سینمایی او در سال 2019، حفره ای در زمین نیز حول محور چاله ها و مشکلات مادری می چرخد. حساسیت کثیف کرونین بسیار نزدیکتر به کارگردانی بازسازی شده فده آلوارز است تا کارتون های لایو اکشن ریمی. اما او یک چیز کلیدی را با رایمی به اشتراک می گذارد و آن تخیل شیطانی است.
بازاریابی برای فیلم حول صحنهای کلیدی با رنده پنیر میچرخد، امافیلمظهور مرده شیطانیمملو از قتل عام خلاقانه است. ضربه چشم، ضربه به دست، استفراغ، حشرات، شیشه شکسته، استخوانهای شکسته، سر بریدن، تکه تکه شدن، زخمهای چاقو، انفجار تفنگ ساچمهای، اشیاء نوک تیز که مستقیماً از کام نرم عبور میکنند و از پشت سر دیگران بیرون میآیند - یک نوع آسیب شدید بدنی را نام ببرید. و این فیلم آن را دارد. و این شامل تمام خون، هزاران و هزاران گالن از آن نمیشود، که برای بازسازی صحنه آسانسور از «درخشش» و خیس کردن دو سرنخ آن از سر تا پا در 20 دقیقه آخر فیلم کافی است.
فیلم عاشقانه جدید و فیلم ترسناک دوبله فارسی نیز از ژانرهایی است که در نماوا به صورت مداوم به روزرسانی میشود و بهترین های این ژانر را میتوانید از سایت فیلم نماوا دنبال کنید
این فیلم لوکیشن خود را از گروهی از دوستان در کلبه ای در جنگل به خانواده ای که در یک ساختمان آپارتمانی فرسوده در مرکز شهر لس آنجلس زندگی می کنند تغییر می دهد. و هنگامی که مادر مجرد الی (آلیسا ساترلند) در اوایل فیلم توسط یک مرده تسخیر می شود، اتفاقات بعدی حتی نگران کننده تر می شود زیرا الی از نظر روانی و جسمی فرزندان خود را شکنجه می دهد. کوچکترین او، کاسی (نل فیشر) نیز بسیار جوان است – نه اینکه سرنوشت خواهر و برادرش، دنی (مورگان دیویس) و بریجت (گابریل اکولز)، با این واقعیت که آنها نوجوان هستند کمتر دردناک شده است. «مردگان شیطانی برمی خیزند» از خشونت نسبت به بچه ها عصاره ی زیادی بیرون می کشد، که با عصبانیت شدید ترکیب می شود و آن را به تجربه ای طاقت فرسا تبدیل می کند که یک فیلم خوب «مرده شیطانی» باید باشد.
نکته منفی این است که برای تنظیم انحرافات فیلم از فرمول کلاسیک «کلبه در جنگل» به زمان و نمایش بیشتری نیاز است، که تهدیدی برای از بین بردن سادگی اصلیفیلم سینماییظهور مرده شیطانی است. این بیشتر یک مسئله در قسمت اول است، که همچنین باید خواهر راک الی، بث (لیلی سالیوان) و زلزله ای را که سوراخی را در کف پارکینگ باز می کند، در خود جای دهد، جایی که دنی یک صندوق امانات قدیمی حاوی مقداری مرموز را پیدا می کند. رکوردهایی که هر آنچه را که در پی می آید آزاد می کند. این ساختمان قبلاً یک بانک بوده است – یکی از چندین جزئیات پیچیدهفیلم سینماییظهور مرده شیطانیقبل از اینکه بتواند به چیزهای خوب برسد باید راه اندازی شود.
برای تماشای لیگ آلمان به سایت فیلم نماوا پخش زنده مراجعه نمایید.
با این حال، هنگامی کهفیلم سینماییظهور مرده شیطانیواقعاً شروع به کار کرد، رها نمیشود. این یک نوع فیلم با صدای بلند، گیجآلود، شلوغ در نیمهشب است و اولین نمایش آن در SXSW با هق هق، تشویق، و فریادهای واقعی ترس از سوی تماشاگران همراه بود. کرونین بی شرمانه هم از جهشهای ترسناک استفاده میکند و هم از گگهای «پشت سرت را نگاه کن!» برای نقطهگذاری این حمام خون کوبنده استفاده میکند، و بهنظر میرسد یک صحنه بهویژه در ترن هوایی فیلم در بخش میانی، فریادهای زیادی را بر روی صفحه نمایش در مولتیپلکس القا کند. سراسر دنیا.
همه چیز در این فیلم کار نمی کند: یک داستان فرعی بارداری مانند آن است که توسط یک مرد نوشته شده است، که همینطور بود، و فضای باز سرد آنقدر تصادفی است که برای توضیح آن باید یک صحنه در انتهای فیلم چسبانده شود. اما برای یک بازیگر نسبتاً ناشناخته به رهبری کارگردانی نسبتاً بیسابقه، دستاوردهای زیادی دارد، بهویژه از نظر بازیهای فیزیکی - به دستگاههای پیچیده و آرایشهای مصنوعی وحشتناک فکر کنید - و هولناک. زمانی که از مسیر خودش خارج شود و به مخاطب آنچه را که می بیند می دهد، فیلم سینماییظهور مرده شیطانییک انفجار مطلق است.
ترس ها و احتمالات هوش مصنوعی احتمالاً از زمانی که انسان ها شروع به داستان گویی کردند در مغز انسان کمین کرده اند. پیگمالیون و مجسمه او را می توان به عنوان اعضای جهان هوش مصنوعی دید. همینطور، فرانکشتاین مری شلی. اما A.I. از داستان های علمی-تخیلی خارج شده و به واقعیت تبدیل شده است، و مکان های کاری مختلف را به گونه ای تحت تاثیر قرار می دهد که همین چند سال پیش دور از ذهن به نظر می رسید. فیلم دختر مصنوعی ساخته فرانکلین ریچ فیلمی قابل تامل است که به بررسی اخلاق هوش مصنوعی می پردازد و حتی به جنبه های وجودی مفهوم هوش مصنوعی نیز می پردازد. هرگونه تحقیق عمیق در مورد A.I. همچنین تحقیقی در مورد معنای انسان بودن است. ریچ که نویسندگی، کارگردانی و همچنین حضور در فیلم را برعهده داشت، داستان را به شدت کنترل میکند، بنابراین تنها تمرکز بر چالشهای ذهنی و عاطفی است که وقتی با تصورات از پیش تعیینشدهمان از واقعیت و اصالت روبرو هستیم.
برای تماشای فیلم سینمایی در ژانرهای مختلف به سایت فیلم نماوا مراجعه نمایید.
این موضوع «بلید رانر» و منبع آن یعنی کتاب فیلیپ کی دیک را به یاد می آورد آیا اندرویدها رویای گوسفند برقی را می بینند؟ اگر یک خاطره در مغز یک اندروید کاشته شود، یک خاطره "شخصی" از دوران کودکی که هرگز اتفاق نیفتاده است، آیا آن حافظه برای اندروید یک چیز واقعی نیست؟ اندروید نمی تواند تفاوت را تشخیص دهد. احساس واقعی می کند. در یک نقطه خاص، آنچه که «واقعی» است یا نیست، بی ربط است. این زمانی است که همه چیز ناراحت می شود و «دختر مصنوعی» در آن مکان بسیار ناراحت کننده می نشیند.
«دختر مصنوعی» که به سه بخش تقسیم میشود، که هر کدام حدود نیم ساعت طول میکشد، در اتاقی بسیار کوچک، تاریک و بدون پنجره شروع میشود، جایی که مردی به نام گرت (ریچ) را برای بازجویی آوردهاند. دو عامل مسئول (سیندا نیکولز و دیوید ژیرارد) رویکردی بسیار خشن دارند و گرث را (که آنقدرها هم که در ابتدا به نظر میرسد ساده لوح نیست) وحشتناک و مرعوب میکنند. این موضوع یک پروژه در حال انجام است که برای مبارزه با گسترش پدوفیل ها و شکارچیان که به صورت آنلاین فعالیت می کنند، طراحی شده است، و راه های تکنولوژیکی برای فریب دادن این خزنده های منحرف به فضای باز طراحی شده است.
جدیدترین تاکتیک آنها چری (تاتوم متیوز)، دختر نه ساله ای است که به صورت دیجیتالی ساخته شده است که در اتاق های چت وقت می گذراند، به گفتگوهای زنده می پردازد، بینندگان دائمی خود، کسانی که ظاهر می شوند و به او پیام می دهند را ثبت می کند. او یک طعمه موثر است. او همچنین فراتر از برنامه نویسی اصلی خود، فراتر از انسان هایی که او را طراحی کرده اند، پیشرفت کرده است.
لیگ برتر انگلیس در مسابقات مختلف را نیز میتوانید از سایت فیلم نماوا دنبال کنید.
«دختر مصنوعی» داستان سنگینی ندارد. هر صحنه در یک لوکیشن اتفاق می افتد و فیلم را به شدت ترسناک می کند. شخصیتها مینشینند یا میایستند یا در اتاقهای بدون پنجره قدم میزنند، با موضوعات سنگین دست و پنجه نرم میکنند، ارجاعاتی به آزمون تورینگ، نظریه بازیها، درهی عجیب و غریب و NLP میکنند. همه در حالی که سعی می کنند با پیچیدگی های مربوط به احساس "گیلاس" یا درک خود از احساسات او مقابله کنند. در یک صحنه، گرت و دو مامور در مورد اینکه آیا چری، کودک دیجیتالی شده، میتواند به چیزی رضایت دهد یا خیر، بحث میکنند. او خیلی واقعی به نظر می رسد. فکر او در تمام آن اتاق های گفتگو وحشتناک است. تقریباً مثل این است که "بزرگسالان" مسئول Cherry باید مدام به خود یادآوری کنند: "او واقعی نیست، او واقعی نیست، او واقعی نیست."
صحبت بیشتر در مورد چگونگی ساختار داستان به معنای ارائه بیش از حد است. فیلمنامه ریچ متفکرانه و فشرده است و «دختر مصنوعی» را به اثری ذهنی جذاب و چالش برانگیز تبدیل کرده است. بازیگران کوچک بسیار عالی هستند، به خصوص ماتیوس جوان، که دیالوگ هایش به طرز وحشتناکی فنی است و به صورت یکنواخت ارائه می شود. دیالوگهای زیادی وجود دارد، و با این حال، «دختر مصنوعی» احساس نمیکند که خیلی «پرحرف» است (به جز صحنه سوم و آخر، جایی که مونولوگهای طولانی کشیده میشوند). موضوعات مورد بحث به همان اندازه که عاطفی هستند، فکری و مغزی هستند. لحظه ای عالی وجود دارد که در آن چری، هوش مصنوعی، در مورد احساسش در مورد چیزی مورد سوال قرار می گیرد. گیلاس با صدایی صاف پاسخ می دهد: "طبیعت انسان چیزی نیست که من آرزویش را داشته باشم." با توجه به تمام آنچه که او در اینترنت "دیده" است، نمی توان او را سرزنش کرد.
فیلم عاشقانه ترکی نیز از دیگر ژانرهایی است که در فیلم های این کشور مورد استقبال قرار میگیرد